آخرین مطالب
 
  • نویسنده : admin , نوشته شده در: ۲۸ آذر۱۳۹۵
  • بخش های موسیقی

    موسیقی از دو بخش تشکیل شده است:

    ۱- ریتم ضربان

    ۲- ارتفاع صوتی(زیر و بمی صدا)

    ارتفاع در موسیقی به معنای درکی است که گوش شنونده از فرکانس یا میزان زیر و بم بودن نت ها دارد.

    چون گوش انسان نمی‌تواند فرکانس نت‌ها را به دقت وسائل اندازه‌گیری تشخیص دهد، ارتفاع با فرکانس فرق دارد. مثلاً نت (لا) صدایی خالص است با فرکانس ۴۴۰ هرتز ولی اگر دستگاهی یا سازی صدائی با فرکانس ۴۴۵ هرتز تولید کند گوش انسان این تفاوت فرکانس را درک نمی‌کند و آن را نیز نت لا می‌پندارد.

    مختصري درباره فيزيك صوت :

    صوت:

    انچه را كه انسان به كمك حس شنوايي خود ميشنود صوت نام دارد : فركانسي بين ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز ، صوت نتيجه ارتعاش جسم مادي است يعني هرگاه يك جسم مادي با سرعتي كم يا زياد به ارتعاش درايد از ان صوت حاصل ميشود هر چه رفت و امد هاي جسم مادي منظم تر باشد صداي صوت حاطله به صورات موسيقيايي نزديكتر خواهد بود .

    به عبارت ديگر بسامد يا حركت رفت و امدي ان قابل ثبت يا شمارش باشد و صوت حاصل از ان موسيقيايي باشد ، پس به طور كلي صوتي كه دراي ارتعاشات منظم هستند موزيكال و اصواتي كه داراي ارتعاش منظم نيستند غير موزيكال هستند.

    يك صوت دراراي مشخصات زير است :

    ۱- زير و بمي
    ۲- ديرند يا كشش
    ۳- شدت يا ديناميسم
    ۴- طنين يا رنگ

    زير و بمي يا ارتفاع صوت :

    صداهاي موسيقيايي ميتوانند در سطوح مختلف زير و بمي حاصل شوند چنانكه صداي مردان از صداي زنها كلفت تر است هر چه ارتعاش صوت كند تر باشد صوت حاصله از ان بمتر است .و به طور كلي هرچه طول سيمهاي يك ساز كوتاهتر باشد صداي ان زيرتر و هر چه بلند تر باشد بمتر خواهد بود و هر چه سيمها نازكتر باشد صوت زيرتر و هر چه كلفت تر باشند صوت بمتر خواهد بود ،در لوله هاي صوتي هر چه اندازه لوله ها بلندتر باشد صداي حاصل از ان بمتر و هر چه كوتاهتر باشند صداي انها زير تر است.در كل هر كدام از اين شرايط ميتواند بر ارتفاع يا زير و بمي صوت حاصل موثر باشند.

    ديرند ( كشش):

    كشش يعني زماني كه هر صوت موسيقيايي ادامه ميابد ، يك قطعه موسيقي از صوتهايي تشكيل شده است كه ارزشهاي متفائت زماني دارند و اين ارزشهاي زماني را كشش هر صوت مينامند

    شدت يا ديناميسم:

    صوت موسيقي ممكن است نسبت به يكديگر ضعيف تر يا قوي تر باشد.در اين باره ميتوان گفت هر چه دامنه ارتعاش يعني ميدان حركت رفت و امدي لرزش جسم ، وسيعتر باشد صوت ، قويتر و هرچه دامنه ارتعاش كوتاهتر باشد صوت ضعيفتر خواهد بود.

    طنين يا رنگ :

    اخرين خصوصيتي كه در فيزيك صوت بررسي ميكنيم طنين يك صوت است ، طنين يا رنگ هر صوت با ديگري متفاوت است در واقع به خاطر رنگ هر ساز است كه ما به سازي علاقه مند ميشويم و از سازهاي ديگر انرا تمييز ميدهيم ، طنين در واقع تركيبي است از طول موجها با شدت هاي گوناگون و اين اصوات فرعي هستند كه رنگ ساز را بوجود مياورند.

    موسيقي:

    تعريفي ساده از موزيك , موزيك يعني، مجموعه اي از سر و صدا هاي تنظيم شده ي پيشرفته. یا در تعریفی دیگر: هنر بیان احساس با صدا.

    پيدايش موزيك و آلات آن:

    انسان هاي اوليه با توليد صداهاي مختلف به وسيله حنجره ي خود قطعات ديگر را اجرا مي كردند. بعد ها با ضربه زدن به شيي و بعدها با ضربه زدن شيي به شيي ديگر. با فوت كردن در اسكلت جمجه ي حيواني صداهاي عجيب غريب از آن توليد مي شد، با سوراخ كردن استخوان هاي كلفت تر صدا هاي بيشتري از آن توليد مي كردند. انسان ها با كشيدن كمان و وسايلي امثالهم به فكر ساختن سازهاي سيمي با الياف، روده ي حيوانات و بعد ها سيم هاي فلزي افتادند. در اين جا ثابت مي شود كه ترتيب پيدايش سازها، كوبه اي، بادي و سيمي مي باشد.

    پيدايش كلمه ي موزيك:

    Music از كلمه ي يوناني Muse مي آيد. در اساطير يوناني« آپولو » نام خداي موسيقي و هنرهاي زيباست، و Muse نام نه فرشته اي هست كه همراه او در كوه « پارناس » به سر مي برند و هر يك در فني از آواز و نوازندگي مهارت دارند.

     ویلن:

    ۱- در کتب آموزشی ویولن، تاکید بیشتر بر روی تکنیک های نوازندگی این ساز می باشد و تاکیدی بر روی آموزش ادیت وجود ندارد و حال آنکه این مقوله، خود یک مبحث جداگانه می باشد. گستردگی و پراکندگی بسیار زیاد مسائل دانش ادیت که هیچگونه جمع بندی مفید و کاملی برای آن وجود ندارد و همچنین کمبود یا عدم وجود منابعی که بصورت مدون این دانش را بررسی وآموزش دهد، همواره باعث می گردد تا هاله ای از ابهام و بی دانشی در این زمینه وجود داشته باشد.

    ۲- با توجه به عوامل جهانی بودن و قدمت استفاده از ویولن به لحاظ تاریخی در دنیا، دروس و کتب مربوط به آموزش تکنیک ویولن دارای کثرت زیادی می باشد.

    از دیگر سو، با توجه به بسیار دشوار بودن نوازندگی این ساز، پیشرفت در این ساز بطور معمول بسیار با کندی توسط هنرجویان صورت می پذیرد و از آنجا که بطورعمومی مدت زمان کلاسهای آموزشی برای این ساز بسیار کم در نظر گرفته می شود و تشکیل شدن اکثر کلاسهای آموزشی بصورت یکبار درهفته می باشد، غالبا فرصت آموزش این شاخه برای هنرجویان فراهم نمی گردد و بطور کلی فرصتی برای آموزش ادیت بوجود نمی آید.

    ۳-  بسیاری ازهنرآموزان ویولن خود تحت یک سیستم آموزشی جامع و مدون، این دانش را بطور کامل فرا نگرفته اند و همواره نوعی بی دانشی وعدم تعمق در رابطه با این موضوع مشاهده می گردد.

    ۴- اصولا باید دانست که در تمام دنیا، ویولن سازی است که هزینه یادگیری آن حتی در سطوح عمومی، نسبت به سازهای دیگر بالاتر است و هنرجویان برای گذراندن سطوح تخصصی و سطح بالای این ساز، هزینه زیادی را باید بپردازند.

    نوازندگان ویولن برای نواختن در سطح اعلای آن، نیازمند دانستن بسیاری از رموز و اطلاعات و دانسته های قیمتی هستند و متاسفانه این مورد باعث می گردد تا بسیاری از تنگ نظری ها در زمینه آموزش به هنرجویان بوجود آید و آنها نتوانند بطور کامل از آموخته ها و دانش استادان خود استفاده نمایند.

    تعریف :

    ادیت(Edit) در ویولن دانش مربوط به انگشت گذاری و آرشه گذاری برای آثار تصنیف شده این ساز* است. بنابراین باید به این نکته که مفهوم این واژه بطور همزمان، برای هر دو مورد فوق کاربرد دارد، توجه نمود و معادل سازی واژه انگشت گذاری در فارسی، بجای واژه ادیت به دلیل عدم جامعیت آن، اشتباه می باشد.

    آغاز آموزش:

    بطور کلی فراگیری ادیت باید در طول زمان دوره آموزش نوازندگی و به موازات آن توسط هنرجو انجام پذیرد. طبعا اولین و ابتدایی ترین آموزشهای ادیت در زمانی که هنرجو دروس مربوط به انگشت گذاری در دومین پوزیسیونویولن را آغاز می نماید، می تواند با مقایسه انگشت گذاری ها در آن پوزیسیون و پوزیسیون اول شروع شود.

    در واقع آشنا شدن هنرجو با مقوله ادیت، در آغاز بصورت آشنایی با علائم آن صورت می گیرد و سپس با آموزش دیدن هنرجو برای نواختن در پوزیسیون های مختلف دست چپ و به تبع آن نواختن آثار و آشنایی با ادیت های مختلف از یک اثر و مقایسه آنها با یکدیگر و همینطور مشاهده اجراهای مختلف توسط هنرمندان از یک اثر دنبال می گردد. گذشت زمان و پدید آمدن دیدگاهها و اطلاعات جدید، ازعواملی است که تاثیر بسزایی در یادگیری و ادیت کردن های نوازندگان ویولن دارد.

    در این میان به دو نکته بایستی توجه داشت اول آنکه میزان اطلاعات استاد در این رابطه و پرسش وپاسخ میان هنرجو و هنرآموز نقش بسیار موثری در آشنایی هنرجو با این دانش دارد و دوم اینکه ادیت کردن صحیح یک اثر، مبتی بر یکسری اصول اساسی می باشد که در واقع با رعایت آنها ادیت نوازنده از اثر با ارزش تلقی می گردد.


    معرفی علائم و نشانه ها:

    برای آشنایی با ادیت کردن آثار ویولن یا نواختن آثار ادیت شده، نیازمند به آشنایی به یکسری علائم و نشانه های اولیه هستیم که در ذیل ارائه می گردند:

    ۱-  نشانه های دست راست: این نشانه ها عبارتند از شماره انگشتان دست راست که به ترتیب از انگشت اول سبابه، با شماره (۱) لاتین و انگشت میانی با شماره ( ۲) لاتین و تا آخر.

    تصویر قسمتی از نت ادیت شده ویولن

    برای نشان دادن حالت نواختن در سیمهای مختلف نیز از شماره های یونانی استفاده می گردد. بر این اساس سیم اول یا سیم “می” با علامت”I” ، سیم دوم یا سیم” لا” با علامت”II” ، سیم سوم یا سیم” ر” با علامت III”” و در آخر سیم چهارم یا سیم “سل” با علامت “IV” نمایش داده می شوند.

    تذکر- ۱: برای نشان دادن حالت نواختن یک نت بطور عمومی، از هر دوی علامات فوق استفاده می گردد تا مشخص شود نت مذکور در کدام سیم و با چه انگشتی بایستی نواخته شود.

    د- ۲ : برای نمایش جهت نواختن با آرشه، از علامت(V) برای آرشه چپ و از علامت (U) برای آرشه راست استفاده می گردد. برای نمایش نواختن نت ها بصورت گروهی در یک آرشه نیز، از علامت قراردادی لگاتو استفاده می گردد.

    تذکر-۲: در اکثر موارد، آغاز پاساژهای موسیقی با آرشه راست آغاز می گردد مگر آنکه نیازهای موسیقایی قطعه یا موارد تکنیکی نوازندگی، خلاف آنرا ایجاب نماید.

    تَنبور یا طَنبور یکی از ساز های زهی از گونهٔ لوت است که در آن سیم‌ها از روی دسته‌ای بلند و کاسه‌ای عبور کرده‌است و با ضربهٔ انگشتان به صدا درمی‌آید.

    امروزه از تنبور می‌توان به ساز محلی با دسته‌ای بلندتر و کاسه‌ای بزرگتر و منحنی‌تر از  سه تار  دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله  اوکتاو در ساز پرده‌بندی شده، تعبیر نمود. ویژگی‌های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه‌تار که آنها نیز با انگشت (ناخن) به صدا در می‌آیند.

    تنبور در نواحی باختری  ایران به ویژه در انجمن تنبورنوازان،  قلندران  و درویش‌های اهل طریقت و  اهل حق  کردستان و کرمانشاهان استفاده می‌گردد که با آن موسیقی مذهبی خود را اجرا می‌کنند و داری قداست خاص خود است.

    در شمال ایران در ناحیه شمال غربی استان گیلان نوعی از تنبور به نام  تنبور تالشی در موسیقی اقوام محلی  تالش  به کار می رود.

    تاریخچه

    بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابه‌های  شوش  تنبور دارای تاریخچه‌ای مربوط به حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و  سوریه  ساخته می‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان به غرب رفته و کاسه بیضی  شکل آن در مصر  باب شده‌است.

    از تنبور به  سه تار  باستانی ایرانیان  تعبیر شده‌است که در زمان ساسانیان ( خسرو پرویز ) و قبل از آن هم به کار نواختن می‌آمده. تنبور ساز  نوازندگانی ایرانیان محسوب می‌شده و  ابن خردادیه آوازخوانی مردم  ری و طبرستان و  دیلم  را با تنبورها درست شمرده، می‌گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می‌نوازند.

    تنبور در نوشته‌های به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با  اواز  معرفی گردیده و از آن به  عود دسته بلند ایرانی تعبیر شده‌است.

    موسیقی تنبور

    امروزه سه گونه موسیقی بر روی تنبور نواخته می شود:

    • موسیقی مقامی تنبور
    • موسیقی سنتی ایرانی
    • موسیقی سنتی کردی

     

    ساختمان

    • تنبورها در اندازه‌های مختلفی ساخته شده‌اند که بر اساس تحقیق محمدرضا درویشی  اندازهٔ کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آن‌ها به این ترتیب است:
    • طول کلی: ۸۷ ـ ۹۵٫۵ سانتی‌متر؛
    • طول صفحه: ۳۴ ـ ۴۲ سانتی‌متر؛
    • عرض صفحه: ۱۵٫۵ ـ ۲۰ سانتی‌متر؛
    • عمق کاسه: ۱۳٫۲ ـ ۱۷ سانتی‌متر.

    به طور کلی بلندی این ساز در نمونه‌های مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونه‌های استثناء ۸۵ تا ۹۰ سانتی‌متر می‌باشد و تشکیل شده‌است از:

    • کاسه،
    • دسته،
    • صفحه،
    • سیم گیر،
    • خرک دسته،
    • خرک صفحه،
    • دو یا سه گوشی،
    • دو یا سه سیم،
    • ۱۳یا ۱۴ دستان،
    • گلو/گلویی (در تنبورهای ترکه‌ای، کاسه را به دسته متصل می کند).

    کاسه: همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسهٔ این ساز را عموماً از چوب توت می‌سازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در گوران بیشتر سازها کاسهٔ یکپارچه دارند، اما در صحنه کاسهٔ اغلب سازها از هفت تا دَه ترکه ساخته شده‌اند.

    دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد.

    صفحه: قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می‌باشد، صفحهٔ نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانهٔ کاسه قرار می‌گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود هفت تا دوازده سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تاثیر بسزایی دارد.

    دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محل‌های معیّن بر دسته بسته می‌شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستان‌ها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستان‌ها متغیر است.

    خرک: خرک، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر آن سوار است، و بر روی صفحه با فاصلهٔ حدود ۵٫۳ تا ۷٫۴ سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می‌کند.

    سیم گیر: به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می‌کند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می‌زنند و تا انتهای دسته می‌کشند. در برخی از تنبورهای جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می‌دهد.

    گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی می‌گویند و از آن برای کوک کردن استفاده می‌کنند. دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانهٔ کوک (جعبهٔ گوشی‌ها) ندارد و گوشی‌هایش مستقیماً در سوراخ‌های ایجاد شده در انتهای دسته فرو می‌روند.

    سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می‌گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می‌خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می‌شود.

    پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصلهٔ هر دو دستان را یک پرده می‌گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به سه سیم ارتقا داده‌اند.

    سیم: دو یا سه سیم، که سیم بالایی معمولاً جفتی است. این سیم‌ها از یک سو به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشی‌ها پیچیده می‌شوند.

    شیوه نواختن تنبور

    در تنبورنوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می‌شود. در شیوهٔ معمول نوازندگی، هر یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده، شست بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می‌نشیند و از انگشت شست برای سیمِ بم استفاده می‌شود. تنبورنوازی با مهارت، در نواختن ساز به صورت «افقی» نیست (همانطور که در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است)، بلکه با نواختن دقیق و ماهرانهٔ آرایه‌های صوتی، سونوریتهٔ (صدادهی) شفاف و سلاست جملات همراه با آرامش، بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز روحانی که نوازندهٔ حقیقی تنبور در طی آموزش‌های هنری و معنوی به دست آورده، معنی می‌شود.

    مشخص‌ترین عوامل فنی در اجرا عبارت‌اند از: ضرب قوی با چهار انگشت، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا)، شُرِّ ساده و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی، مثل دو تارنوازی یا سه تارنوازی، اخذ می‌کنند.

    در شیوهٔ استاد نورعلی الهی (متوفی ۱۳۵۳ش) این تأثیرپذیری‌ها از موسیقی اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی) شنیده می‌شود. ولی در شیوهٔ استادان دیگر، نظیر سیدامراللّه شاه ابراهیمی (متوفی ۱۳۸۲ش)، سیدخلیل عالی نژاد (متوفی ۱۳۸۱ش) و علی اکبر مرادی (متولد ۱۳۲۷ش)، خصوصیات اصلی و قدیمی سنّت تنبورنوازی حتی الامکان حفظ می‌گردد. در برخی اجراهای موسیقی شهری، گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون) دیده می‌شود که جدید و گونه‌ای بدعت گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبورنوازی، که مبتنی بر تک نوازی و بدیهه سرایی خلاق است، تفاوت و حتی تضاد دارد.

    با این که تک نوازی را بهترین جلوهٔ هنری تنبورنوازی دانسته‌اند، نواختن سازهای دیگری، از قبیل دوزله و تنبک و دف و کمانچه، همراه تنبور در سنّت موسیقایی منطقهٔ کرمانشاه و کردستان، طبیعی و جا افتاده است. با این حال، مقام‌های تنبور مختص به خود آن است و مراد از «مقام» گاهی نشانهٔ ساختاری مقامی است که قادر است اشکال گوناگون و آهنگ‌های کمابیش ثابتی را تولید کند.

    برخی از معروف‌ترین مقام‌ها عبارتند از: شیخ امیری، سَحَری، عابدینی، باباکاوسی، ساروخانی، چپی، طرز، قه طار (قطار)، شاه خوشین، جلو شاهی، فه تاح پاشایی (فتاح پاشایی) و هَل پَرِگه. برخی از آن‌ها اساساً برای تنبور ساخته و پرداخته شده و برخی دیگر از قطعاتی گرفته شده است که با سرنا یا سازی دیگر نواخته می‌شود.

    ضبط مقام‌های موسیقی تنبور بیش از سه دهه قدمت ندارد و بسیاری از «مقام‌های مقدّس» تا ابتدای هزارهٔ سوم میلادی، حق خروج از خانقاه، اجرا در جمع یا ضبط در نوار یا لوح فشرده (سی دی) را نداشتند. روایت فردی استاد نورعلی الهی از این مقامات (که از ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۸ش ضبط و حدود سی سال بعد از آن در فرانسه تکثیر شده است)، در کنار روایات سنّت گرایانه‌تر و محافظه کارانه‌تری از قبیل ضبط‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۰ش علی اکبر مرادی در پاریس (که با اجازهٔ رسمی و کتبی شیخ خانقاه مبنی بر لزوم ضبط و نگهداری آنها در تاریخ، همراه شده است)، مجموعه‌ای گسترده و قابل تأمل را عرضه می‌کنند. مهمترین این آثار عبارت‌اند از: مسیر عشق الهی و حماسه‌ای روحانی از استاد الهی، موسیقی کُردی ایران از علی اکبر مرادی که بترتیب در ۱۹۹۷، ۱۹۹۸ و ۲۰۰۱ میلادی در پاریس ضبط شده‌اند.

    در این بین، نواخته‌های هنوز منتشرنشدهٔ سیدخلیل عالی نژاد، آخرین بازمانده از سلسله‌ای عرفانی ـ هنری قدیمی در منطقهٔ کردستان، شایان توجه است. در اجرای عالی نژاد، سنّت قدیم با دریافت‌های درخشان فردی و درونی او درآمیخته است؛ اجراهایی برپایهٔ سنّت قومی نیاکان و حاوی قدرت نفوذ معنوی او، که هم در قالب تک نوازی هم در قوالب جدید مثل گروه نوازی و حتی قطعه سازی برای تنبور، تجلی پیدا کرده‌است.

    کوک تنبور

    امروزه مبنای صداهای موسیقی در سازها نت دوی دیاپازن است که سازهای شاخص موسیقی ایرانی نیز از آن تبعیت نموده‌اند. مثلاً اکثر نوازندگان تار، دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیم‌های اصلی تارند را برابر با نت یاد شده می‌گیرند. همین امر باعث شده‌است که صدای سازهای ایرانی بدلیل مبالغه در زیر شدن از اعتدال خارج گشته و صداها اکثراً یز و خشک و بدون طنین شده و از حالت اصلی خود خارج گشته‌است.
    در گذشته مبنای صداهای موسیقی نت لا بوده‌است چه در موسیقی ایرانی و چه در موسقی جهانی. این امر تاکنون در تنبور مراعات گردیده یعنی دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیم‌های اصلی تنبوراند، معمولاً برابر است با نت لا. یعنی یک و نیم پرده بم‌تر از مبنای امروزی کوک می‌شوند.

    دو سیم اول تنبور که دو نامیده می‌شوند نسبت به دیاپازون لا کوک می‌شوند و سیم سوم (سل) که به سیم واخوان نیز مشهور است با فاصله چهارم یا پنجم درست پایین تر از سیم دو کوک می‌شود که در اصل این دو کوک به کوک پنج و هفت یا فا و سل مشهورند.

    کوک طرز: بیشتر مقام‌های مجلسی با این کوک نواخته می‌شود. نسبت میان وترها در کوک پنجم درست نزولی است و صدای باز وتر دوم اکتاو پایین‌تر از صدای دستان پنجم است. کوک برز: بیشتر در مقام های حقانی استفاده می شود. در این کوک نسبت فاصله سیم زرد به سیم سفید چهارم درست است.

    سه‌تار از سازهای زهی و مضرابی موسیقی ایرانی است که آن را با ناخن انگشت اشاره‌ی دست راست می‌نوازند. این ساز، دارای ۴ سیم از جنس فولاد و برنج است که به موازات دسته، از کاسه تا پنجه کشیده شده‌اند. سه‌تار دارای ۲۶ پرده‌ی قابل حرکت از جنس روده‌ی حیوانات یا ابریشم است. صدای سه‌تار ظریف و تا حدودی غمگین است و وسعت صوتی آن نزدیک به ۳اکتاو است.

    سه‌تار پیشتر هم‌خانواده با سازهایی چون دوتار و تنبور بوده است و امروزه به تار بسیار نزدیک‌تر است. در موسیقی دستگاهی ایران استفاده از سه‌تار بسیار رواج دارد؛ گرچه بیشتر برای تک‌نوازی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این ساز برای هر دستگاه کوک ویژه‌ای دارد گرچه فاصلهٔ چهارم یا پنجم پایین رونده معمولا بین سیم‌های اول و دوم ثابت است.

    تاریخچه 

    سه‌تار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد که سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و هم‌زمان نواخته می‌شوند و مجموعه‌ی آن دو را معمولاً سیم «بم» می‌نامند. با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر به این ساز را درک کرده و سه‌تارهای امروزی دارای چهار سیم هستند (این سیم از نظر تاریخی سیم چهارم است ولی سیم سوم خوانده می‌شود). سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علی شاه به این ساز افزوده است.

    برخی از جمله عده‌ای از عرفا به آن «اوتار» نیز می‌گویند.

    اجزا

    ساز سه‌تار دارای دو قسمت کاسه و دسته است. در انتهای دسته پنجه قرار دارد که محل قرارگرفتن گوشی‌هاست.

     

    1. سرپنجهیا جعبه گوشی
    2. گوشی‌ها
    3. پرده قبل از شیطانک
    4. شیطانک
    5. پرده‌های اصلی (چهارلایی)
    6. پرده‌های فرعی (سه‌لایی)
    7. دسته
    8. کاسه
    9. صفحه
    10. خرک
    11. سیم‌گیر
    12. سیم‌ها

    سیم‌ها

    سه تار دارای چهار سیم به این شرح است:

    • سیم یکم یا سیم سفید ازفولاد
    • سیم دوم یا سیم زرد ازبرنز
    • سیم سوم یا سیم مشتاق یا زنگ که دقیقا هم جنس و هم اندازهٔ سیم یکم است
    • سیم چهارم که آن هم زرد رنگ است و از دیگر سیمها قطورتر است.

    کاسه

    کاسهٔ سه‌تار از نظر ساختاری مانند کاسهٔ عود یا تنبور بوده ولی کوچک‌تر از آنها و گلابی‌شکل است. درازای کاسه سه‌تار از ۲۶ تا۳۰ سانتی متر، پهنای آن به تناسب بین ۱۲ تا ۱۶ سانتی متر و ژرفایش نزدیک ۱۳ سانتی متر است و معمولاً از چوب توت یا گردو ساخته می‌شود. ساختار کاسه، هم می‌تواند یک تراش یک تکه از چوب باشد و هم از ترک‌های جداگانه و به هم چسبیده ساخته شده باشد.

    بدنه سه تار  شامل : کاسه ، صفحه و خرک (پل روی صفحه). در انتهای کاسه نیز سیم گیر قرار دارد.

     

    صفحه

    روی کاسهٔ سه‌تار با تخته‌ای نازک از چوب پوشیده شده است که به آن صفحه گفته می‌شود. صفحه دارای سوراخ‌هایی برای خروج صدا است و معمولا دست راست نوازنده روی آن قرار می‌گیرد اما در مواردی خاص برای افراد چپ دست، عکس این مورد صادق است.

    دسته

    درازای دسته ۴۰ تا ۴۸ سانتی متر و قسمتی که گوشی‌ها در آن تعبیه می‌شوند ۱۲ سانتی متر و پهنای دسته ۳ سانتی متر است. بعضی از سازندگان برای زیباتر شدن و همچنین برای افزایش عمر مفید ساز، از نوعی استخوان که معمولاً استخوان شتر است برای پوشاندن دسته استفاده می کنند.

    خرک

    خرک قطعه‌ایست متحرک که روی صفحه و به فاصلهٔ سه انگشت از انتهای کاسه قرار دارد. عرض خرک سه‌تار بین ۵ تا ۶ سانتی‌متر و ارتفاع آن کمتر از ۱ سانتی‌متر بوده و از جنس چوب ساخته می‌شود. سیم‌ها پس از عبور از شیارهای کم‌عمق روی خرک از طول دسته عبور کرده و توسط شیطانک به گوشی‌ها می‌رسند.

    سیم‌گیر

    سیم‌گیر در بخش پایانی کاسه ساز قرار دارد و برای نگهداری سیم‌ها استفاده می‌شود. در گذشته سیم‌گیر را بیشتر از جنس استخوان می‌ساختند، اما امروزه نوع چوبی آن معمول‌تر است.

    شیطانک

    شیطانک بین قسمت اصلی دسته و پنچهٔ ساز قرار می‌گیرد و جنس آن از استخوان و یا پلاستیک است. کاربرد شیطانک در هدایت و تقسیم‌بندی سیم‌ها در قسمت بالای دسته می‌باشد.

    گوشی

    سیم از یک طرف به سیم گیر در انتهای کاسه و از طرف دیگر به گوشی‌های کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته می‌شوند. با چرخاندن گوشی‌ها می‌توان ساز را کوک کرد.

    پرده

    پرده ها نخ‌های باریکی از جنس رودهٔ حیوانات و یا ابریشم هستند که در عرض دستهٔ سه‌تار به صورت سه‌لایی و چهارلایی بسته می‌شوند و وظیفهٔ تقسیم‌بندی فواصل موسیقایی را برعهده دارند. تعداد پرده‌ها ۲۶ عدد است که که یکی از آن‌ها قبل از شیطانک بسته می‌شود و فاصلهٔ آن با شیطانک در صدای سه‌تار موثر است. شایان ذکر است امروزه به مدد دیدگاه متجدد اساتید ساخت ساز نظیر استاد محمدرضا ژاله استفاده از پرده هایی از جنس نایلون کمک با ارزشی به نوازندگان سه تار به حساب می اید. چرا که این جنس پرده اولا حرکت دست نوازنده به روی دسته را اسان تر نموده ثانیا اجرای تکنیک ویبره ( لرزش ) با دست چپ را میسرتر از قبل نموده و ثالثا هیچگونه تغییری بر رنگ صوتی این ساز ندارد.

    سنتور:

     

    سنتور يکي از سازهاي اصيل ايراني است که ساخت آن را به فيلسوف عـاليقـدر  و موسيقيدان بزرگ قرن چهارم، ابونصرفارابي نسبت داده اند . از طرفي ديگر، شواهد و علائم بجاي مانده از نقاشي ها و حکاکي هاي  موجود از دوره هاي  آشوري و  بابلي، تصوير هايي را نشان مي دهد که در آن افراد ، آلاتي  ذوزنقه  شکل  شبيه سنتور را که به وسيله طناب يا نخي که بدان متصل بوداز  گردن آويخته و با آن مي نواختند.
    اين ساز خوش صدا و قديمي در اکثر کشورهاي دنيا نيز استفاده مي شود . جاذبه صداي سنتور فوق العاده است و هـر شنونده ايي را تحت تأثير قرار مي دهد . سنتور بر خلاف شکل ساده داراي ساختمان پر رمز و راز و پيچيده ايي است . سادگي شکل سنتور باعث شده تا افراد زيادي به ساختن آن روي بياورند. در اين بين شخصي مي تواند موفق باشد و به صداي واقعي سنتور دست پيدا کند که به تاريخچه سنتور سازي توجه داشته باشد و از تجربه ها و ريشه هاي تاريخي آن استـفاده کند

     

    اجزا و سازمان کلي سنتور در شکل فوق نشان داده شده است

    ۱- کلاف
    سوراخ موجود در پايين کلاف براي انتقال صدا به بيرون و تسهيل حمل و نقل ايجاد مي شود
    ۲- گوشي سنتور
    ۳- سيم گير
    ۴- صفحه روي سنتور
    ۵- گل سنتور
    گلهاي روي صفحه سنتور علاوه بر زيبايي سنتور ، جهت انتقال صدا به داخل بدنه و ايجاد رزونانس تعـبيه شده اند
    ۶- شيطانک
    دو قطعه چوب که در سمت راست و چپ صفحه سنتور نصب مي شوند
    ۷- مفتول سيمي روي شطانک
    مفتول فلزي به ضخامت ۵/۱ ميلي متر که بر روي شيطانک ها قرار مي گيرد و سيم ها در دو انتهاي صفحه با عـبوراز آنها به سيم گير ها و گوشي ها ختم مي  شوند
    ۸- خـرک
    ۹- مفتول سيمي روي خرک
    ۱۰- سيم هاي زرد
    ۱۱- سيم هاي سفيد
    ۱۲- سيم هاي سفيد پشت خرک
    ۱۳- سيم هاي زرد پشت خرک
    سيم هاي فوق قابل نواختن نمي باشند

    کلاف سنتور
    کلاف سنتور لا کوک
    کلاف سنتور سل کوک

    کلاف سنتور نخستين بخش از ساختمان سنتور است که بر اساس نوع سنتور در ابعاد استاندارد ساخته مي شود. همانطور که درشکل ملاحظه مي کنيد اين ابعاد به شرح زير ميباشند

    سنتور سل کوک
    ـ قاعـده بزرگ کلا ف                                               ۹۰ سانتي متر
    ـ قاعـده کوچک کلا ف                                             ۳۶ سانتي متر
    ـ ارتفاع کلا ف                                                       ۲۷ سانتي متر
    ـ قطر سوراخ موجود در پايين کلا ف                           ۱۷ ميلي متر

    سنتور لا کوک
    ـ قاعـده بزرگ کلا ف                                               ۸۲ سانتي متر
    ـ قاعـده کوچک کلا ف                                             ۳۳ سانتي متر
    ـ ارتفاع کلا ف                                                       ۲۶ سانتي متر
    ـ قطر سوراخ موجود در پايين کلا ف                           ۱۷ ميلي متر

    پهناي هر يک از چهار قطعه چوب بکار رفته در ضلعهاي کلا ف در هر يک از دو نوع کلا ف ، پنج سانتي متر و ضخامت هر يک از آنها ۱۸ ميلي متر مي باشد

    کلاف و صفحه زیر

     

    صفحه زير سنتور ، صفحه ايي است  به ضخامت ۵/۷ ميلي متر که کلا ف سنتور روي آن قرار مي گيرد و صفحه انحنای جزیی به سمت بیرون دارد.

    صفحه روی سنتور

    صفحه روي سنتور ، صفحه ايي است صاف ومسطح با ضخامت شش ميلي متر  که بر روي  آن دو  گل زيبا نيز قرار دارد. گل هاي روي صفحه براي انتقال صدابه داخل جعـبه و ايجاد رزونانس مي باشند. صاف و مسطح بودن اين صفحه يکي از معـيارهاي انتخاب يک سنتور خوب است.

     

    بدنه کامل سنتور

     

    بدنه يک سنتور به عنوان شالوده اصلي سنتور مي باشد که با چسباندن صفحه هاي رو و زير کلا ف شکل مي گيرد. دقت در ساخت صحيح بدنه و استفاده از  چوبهاي مرغوب تأثير مستقيمي در صداي سنتور دارد. پلهاي موجود درون بدنه سنتور که مابين صفحه هاي رو و  زير قرار مي گيرد نيز تاثير زيادي دراستحکام ساختمان سنتور و صداي آن دارد. به طور کلي صرفنظر از صداي سنتور معيارهاي زير از اساسي ترين معيارهاي انتخاب  يک سنتور خوب مي باشد.
    معيارها
    صاف و مسطح بودن صفحه رو
    وجود يک انحناي جزيي به سمت بيرون ، در مرکز صفحه زير
    اندازه  هاي دقيق اضلاع کلاف و ساير بخش هاي بدنه  سنتور
    استفاده از چوب مرغوب و رنگ خوب

  • برچسب‌ها:, , , ,
  • نظرات درباره این مطلب