آخرین مطالب
 
  • نویسنده : admin , نوشته شده در: ۵ بهم۱۳۹۶
  • ماهور: چرا خوانندگان پاپ در ایران بادیگارد دارند؟

    آذرماه امسال آلبوم «عشق بزرگ» با صدای بهرام قوچان‌نژاد حسن‌پور (ماهور) منتشر شد. این خواننده ایرانی – نروژی از حدود چهار سال قبل تولید اولین آلبوم رسمی خود را آغاز کرد و بالاخره توانست با مجوزهای دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این اثر را ارائه کند. ماهور در این آلبوم با هنرمندان سرشناس عرصه موسیقی و ترانه همکاری داشت و آثار مجموعه عشق بزرگ فضایی نزدیک به کلاسیک داشت. در جریان اولین سفر ماهور به ایران پس از انتشار آلبوم عشق بزرگ با او گفتگو نشستیم و درباره جزئیات فعالیت‌هایش در نروژ و حضورش در عرصه موسیقی رسمی ایران گپ زدیم که در ادامه می‌خوانید:

    *چه شد به فکر فعالیت رسمی در داخل ایران افتادید؟ چون در نروژ فعالیت موسیقایی و مخاطب داشتید.
    عرق وطن‌پرستی و خواندن برای هموطنان مهمترین عامل بود. مطمئن بودم اگر برای مخاطب داخل ایران بخوانم کارهایم اصیل‌تر می‌شود تا اینکه در غربت آهنگی را بسازم که فضای آن با مخاطبان داخلی همخوان نباشد. از سوی دیگر سبک من هم کلاسیک سنتی بود و در نروژ هم به زبان آن کشور و انگلیسی چنین کارهایی را می‌خواندم. دیدم که درروند موسیقی در ایران مردم به کارهای فاخر هم اهمیت می‌دهند و همین برایم نوید خوبی بود. همچنین دوستان زیادی در داخل کشور داشتم که تشویقم کردند و از شرایط موسیقی ایران گفتند. الان از فعالیت رسمی در داخل ایران خوشحال هستم چون بودن در اینجا با تعریف‌هایی که می‌شنوید تفاوت دارد. از چهار سال پیش فعالیت برای حضور رسمی در بازار داخلی را شروع کردم و باید روند قانونی و اخذ مجوزها انجام می‌شد.

    *چند سال است که برخی خواننده‌های داخلی ما به فکر رفتن از ایران هستند و چند مورد هم بودند که در این سال‌ها چنین تصمیمی را عملی کردند. شما یک مثال نقض برای این روند بودید که از خارج از کشور به ایران آمدید.
    من نمی‌توانم درباره فکر آنها قضاوت کنم. به عقیده من موسیقی ایران از خارج از کشور شکل نگرفته است. همه عزیزان هنرمند هم تلاششان این است که خودشان را   به حس و حال هموطنان داخل و خارج نزدیک کنند. به عقیده من از لحاظ حسی و هنری واجتماعی هر خواننده‌ای نیازمند افکار داخل کشور است. نکته مهم دیگر برای من این است که باید بتوانید با مخاطب ارتباط برقرار کنید. البته در اصل ما باید به صورت بین‌المللی فعالیت کنیم و یکی از آرزوهای من این است که هنرمندان  ما با هنرمندان فاخر خارجی کنسرت برگزار کنند و آن چهره‌ها هم باید به ایران بیایند.

    *با توجه به ایده‌هایی که دارید، شانس موفقیت برای یک خواننده فارسی‌زبان در سیستم رسمی داخل بیشتر است یا خارج از کشور؟
    به عقیده من در موسیقی لس‌آنجلسی پیشرفتی دیده نشده و یک چرخه ثابت را تکرار می‌کنند‌. اما در موسیقی داخلی شاهد پیشرفت‌های پله پله هستیم. در سال‌های اخیر شاهد جذب مخاطب تلفیقی، ورود جدی موسیقی کلاسیک و سمفونیک و شکل‌ و شمایل متفاوت موسیقی سنتی هستیم. این پیشرفت صرفاً در داخل کشور است و در خارج اگر بخواهید از سبک‌های بین‌المللی تقلید کنید به نظرم آنها خودشان چهره‌های فعال آن سبک‌ها را دارند. شما اگر می‌خواهید از سبک‌های خارجی تقلید کنید باید صرفاً برای آنها بخوانید. اما اگر تمایل به خواندن کارهای فارسی برای مخاطب فارسی‌زبان دارید باید بدانید مخاطب شما در ایران چه می‌خواهد.

    *فکر می‌کنم یکی از مواردی که شما را ترغیب به فعالیت در ایران کرد این بود که طی ده سال اخیر نبض موسیقی فارسی دنیا در اختیار هنرمندان داخلی بوده است. درست است؟
    بله. شنیده‌شدن موسیقی داخلی در خارج باعث شد تا من برای کار رسمی انگیزه پیدا کنم. من در این سال‌ها کارهای بسیار فاخری شنیدم که نظرم را جلب کرد و دیدم در مقایسه با آنچه در خارج رخ می‌دهد این آثار خیلی قوی‌تر است. شعرا، آهنگسازان و موزیسین‌های ما در ایران هستند و مرکز همین جا است. البته تعداد انگشت شمار از هنرمندان خارج از کشور همچنان کارهای فاخر  تولید می‌کنند. بنا بر این ترجیح من هم این بود که سراغ گلی بروم که مرکز آن فشرده‌تر و زیباتر است.

    *چهار سال پیش که به فکر فعالیت رسمی افتادید شما را نمی‌ترساندند که مثلاً فعالیت رسمی دست شما را می‌بندد؟
    این صحبت‌ها همیشه بود و می‌گفتند قوانین زمان‌بر وجود دارد.  فعالیت‌های موسیقی‌ داخل کشور مسلماً با سختی‌های زیادی هراه است. تصمیم گرفتم که خودم را مستثنی از هنرمندان عزیز دیگر ندانم. درست است که من ملیت نروژی دارم اما خودم را متعلق به ایران می‌دانم. به فرهنگ و مردم ایران افتخار می‌کنم و می‌خواستم خدمتگزاری من به مردم از داخل ایران باشد.

    *برسیم به آلبوم «عشق بزرگ» و اینکه چه شد به سمت این مدل از موسیقی آمدید؟ چون از همان چهار سال پیش کارهای پاپیولار و اصطلاحاً بازاری، مخاطبان بسیار زیادی داشت ولی شما قطعاتی را انتخاب کردید که با آن کارها تفاوت زیادی داشت.
    از ابتدا می‌خواستم به هنر کشورم خدمت کنم و صحبت من درباره تجارت نبود. من به تجارت در موسیقی نیاز ندارم چون فعالیت‌های خودم در نروژ را دارم اما هدف من این بود که مردم را با کارهایی که تلفیق موسیقی پاپ و کلاسیک هستند آشنا کنم. در این مدل کارها قدرت و دانش خواندن را نیاز دارید و در زمینه موسیقی هم عوامل، زحمت کشیدند تا فضای جدیدی را ایجاد کنند. نیت من این نبود که کارهای کلیشه‌ای و اتفاقاً پردرآمد را تکرار کنم بلکه هدف من ارائه مدل جدیدی از کارها به دنیای موسیقی داخل بود. امیدوارم جوانان ما هم به سمت موسیقی بروند که کلام بهتری دارد و معنادار و از نظر اجرایی هم تخصصی‌تر است.

    *یعنی می‌گویید پیش از آلبوم شما چنین کارهایی در موسیقی داخل نبود؟
    این قبیل کارها وجود داشت و در حال پیشرفت بود اما غالب تولیدات در یک فُرم هستند. تنوع در موسیقی یک کشور ضروری است و باید آثار همه سبک‌ها را داشته باشیم و همه آنها مجموعه فرهنگ موسیقایی یک کشور است. نیت من انتقاد از قدیم نیست بلکه رشد را در موسیقی ایران دیدم و به نظرم فضا برای فعالیت من در موسیقی مناسب بود.

    *این مدل موسیقی اصولاً مخاطب تین‌ایج را جذب نمی‌کند. فکر نمی‌کنید اگر در آلبوم اول سراغ آن طیف سنی می‌رفتید و بعداً کارهایی که مدنظر خودتان هست را منتشر می‌کردید برایتان بهتر می‌شد؟
    جذب مخاطب جوان یک نکته بسیار مهم است اما من نباید تقلید کنم تا آنها شنونده کارهایم باشند. همین نسل جوان هم وقتی یک کار فاخر را بشنود مسلماً طرز تفکرش تغییر می‌کند. وظیفه ما هم راهنمایی آنها برای حرکت به سمت موسیقی بهتر است تا یاد بگیرند که موسیقی خوب را گسترش هم بدهند. به عقیده من سلایق مختلف نیازمند پیشرفت موسیقی است و من به فکر جذب مخاطب جوان هم هستم. آنطور نیست که جوانان آلبوم عشق بزرگ را نشنوند ولی بین این طیف سنی همه‌گیر نشده است. من در شنوندگان آثارم از نوجوان ۱۳ ساله دارم که پیام می‌دهند ولی امیدوارم در آینده بتوانم جمعیت بیشتری از این سن را جذب کنم.

    *منتقدان موسیقی پاپ ما می‌گویند که کارها مصرفی و در موارد زیادی یک بار مصرف شده‌اند. شما مقوله ماندگاری را در تولید کارها لحاظ کردید و اینکه فکر می‌کنید قطعات این آلبوم تا چند وقت دیگر شنیده شود؟
    برخی قطعات آلبوم عشق بزرگ برای یک عمر ماندگار است. این کارها خاطره‌ساز هستند و می‌توانند به قلب شنوندگان نفوذ کنند. این حرف را آنها که آلبوم را به دقت شنیده‌اند بیان می‌کنند و می‌گویند که ما در هر حال به این کارها گوش می‌کنیم. کلام آلبوم عشق بزرگ به این صورت نیست که در مدت کوتاهی مخاطب را خسته کند. این امید یا شاید خوش‌بینی من باشد اما نگاهم نسبت به تولید موسیقی کاملاً تحقیقاتی است. بر همین اساس کارهایی را تولید کردم که یک‌بار مصرف نباشند و در مجامع بین‌المللی هم حرفی برای گفتن داشته باشند. آرزوی من این است که فرهنگ موسیقی ایران را به جهان صادر کنم در حالی که همیشه تفکر روی تولید کارهایی صرفاً برای ایرانیان داخل بوده است.

    *گفتید که برخی قطعات این آلبوم برای یک عمر هستند مطمئناً با واکنش منتقدان مواجه می‌شود. جسارتی که داشتید برایم جالب بود.
    این طرز فکر شخصی و آرزوی من است. ممکن است نظر مخالف هم داشته باشد ولی خودم به کارهایی گوش می‌کنم که کلام آن بیانگر حس و حال روزمره من باشد. موسیقی باید حالت جدیدی در شما ایجاد کند و پس از شنیدن آن به یک نتیجه حسی برسید و کلام هم باید بتواند مسائل شما را به زبان زیبا بیان کند. من هم دقیقاً این موارد را برای تولید قطعات آلبوم عشق بزرگ لحاظ کردم.

    *اکثر هنرمندان حاضر در این آلبوم از چهره‌های سرشناس بودند. آشنایی با آنها چطور بود؟
    آشنایی من با عوامل تولید آلبوم عشق بزرگ از طریق شنیدن آثارشان و مشورت بود. نیاز بود که یک آلبوم را شروع کنم و در این مجموعه با مسائل زیادی برخورد کنم و اعتقاد دارم که عشق بزرگ شروع خوبی برای من در بازار موسیقی داخل ایران بود. از همکاری با تک تک این دوستان راضی هستم و از این روند خوشحال هستم.

    *پیش از شنیدن این آلبوم تصور می‌کردم در تولید قطعات از موسیقی یا سازهای منطقه اسکاندیناوی و نروژ داشته باشید اما این آلبوم را کاملاً برای مخاطب فارسی‌زبان تولید کرده بودید. به همین دلیل فکر می‌کنم الان با صحبت‌های شما و نگاه بین‌المللی که دارید در تناقض است.
    قصد نداشتم فرهنگ نروژ را به موسیقی ایران بیاورم بلکه هدفم ارائه فرهنگ کشورم به مخاطب نروژی بود. اگر من از سازهای نروژی استفاده می‌کردم شاید برای هموطنانم چندان جذاب نمی‌شد. ثانیاً نروژی‌ها موسیقی بسیار غنی دارند و موزیسین‌های فعالی هم دارند. به همین دلیل نیازی به تلفیق با موسیقی ایرانی و ارائه مجدد به نروژی‌ها نبود. سوال شما به نکته مهمی اشاره دارد و می‌توان در یک اجرا از همه سازهای بین‌المللی استفاده کرد اما باید هدف و مخاطب مشخص باشد. هدف من ابتدا تولید یک اثر فاخر برای مخاطب داخل و دوم ارائه فرهنگ ایران به مخاطب خارجی بود. ما آنچه که داریم را باید گسترش بدهیم و بعداً سراغ موسیقی خارج از کشور برویم. من در برخی کارهایم از ساز کمانچه استفاده کرده‌ام که مخاطبان نروژی از شنیدن صدای این ساز در کارها لذت می‌بردند. آنها از نحوه خواندن و لغت‌ها و حس‌ها هم استقبال می‌کردند و برایشان جذابیت داشت. علت اینکه من زیاد از موسیقی و فرهنگ خارج از ایران استفاده نکردم همین بود که باید ابتدا فرهنگ خودمان را گسترش بدهیم و سپس سراغ فرهنگ دیگر برویم.

    *در مدتی که آلبوم منتشر شده، بازخوردها از سوی شنوندگان نروژی به چه صورت بوده است؟
    واکنش‌ها و نظرات جالبی از همشهری‌های خودم در نروژ گرفتم و بازخورد ایرانیان ساکن آن کشور هم خوب بود. تمامی اعضای ارکستر من نروژی هستند و با تمام علاقه خود این کارها را اجرا می‌کنند و ساختار موسیقی برایشان جالب است. نروژی‌ها روی صدا و سبک موسیقی تأکید داشتند و راضی بودند. با اینکه نیت اول من جذب آنها نبود ولی خوشحالم که تا کنون نظرات مثبتی از سوی آنها داشتم. کلاً ترجیح می‌دهم آهسته و پیوسته حرکت کنم تا اینکه ناگهان فوران کنم و به سرعت همه چیز خاموش شود.

    *پس از این آلبوم به فکر اتفاقات بین‌المللی هستید یا کماکان مخاطب داخلی برایتان در اولویت است؟
    حتماً در کارهای آینده با هنرمندان نروژی هم همکاری می‌کنم و دوستان قدیمی و فعال موزیسین در آن کشور دارم.

    *برنامه‌ای برای اجرای این آلبوم در داخل یا خارج از کشور دارید؟
    قطعاً همینطور است. اما فکر می‌کنم کمی زود است و باید همه قطعات را به گوش شنوندگان برسانیم و مانور بیشتری روی کارها داشته باشیم. مسلماً در زمان مناسب روی صحنه می‌روم و حتی اگر لازم باشد ارکستر نروژی خودم را به ایران می‌آورم.

    *البته فکر می‌کنم در خارج از ایران مخاطب بیشتری داشته باشید. درست است؟
    بله مخاطبان ایرانی‌ خارج از کشور همراه با مخاطبان غربی من بیشتر هستند اما حتماً می‌خواهم کنسرت عشق بزرگ و آلبوم‌های جدید دیگر را در ایران داشته باشم. من هر زمان بخواهم در اروپا می‌توانم کنسرت برگزار کنم و تا کنون اجراهای زیادی داشته‌ام. اما ترجیح می‌دهم که تور کنسرت‌ها را از ایران به خارج از کشور ببرم. باز هم به مقوله مرکز بودن ایران در زمینه موسیقی فارسی اشاره می‌کنم و دوست دارم اینجا به دیدار مخاطبان بروم و همزمان هم بتوانم از محضر اساتید استفاده کنم.

    *با این اساتید تا کنون دیدار یا ارتباطی داشته‌اید؟
    بیشتر با این اساتید دیدارهای کوتاه داشته‌ام ولی برنامه‌هایی را آغاز کرده‌ایم که هنوز تثبیت نشده‌اند و همیشه به دنبال کارهای قوی هستم.

    *در زمینه تولید گفتید که به دنبال تجارت نبودید اما اگر زمانی کنسرت برگزار کنید در آن بخش هم نمی‌خواهید به سراغ تجارت بروید؟
    کدام هنرمند است که آرزوی مخاطب زیاد نداشته باشد؟ همه هنرمندان آرزو دارند که هنر خود را به گوش همگان برسانند و من هم می‌خواهم از لحاظ مالی در این کار پیشرفت داشته باشم. اگر بخواهم بُعد مالی را نفی کنم درست نیست چون هنرمندان به این چرخه نیاز دارند تا به موسیقی خودشان ادامه دهند. حمایت مردم سبب پیگیری شما در عرصه موسیقی می‌شود و باید چرخه عرضه و تقاضا هم زیبا باشد. یعنی باید مخاطب وقتی بلیت می‌خرد از موسیقی که می‌شنود راضی باشد. این به آن معنا نیست که همه باید مخاطب موسیقی کلاسیک یا مثلاً سنتی باشند اما من باید زمانی روی صحنه بروم که طیف مخاطبانم گسترده باشد و بتوانم آنها را در کنسرت راضی کنم. آرزو دارم که بتوانم روی همه سنین تأثیر بگذارم و به کنسرتم بیایند.

    *یکی دو سال است که در موسیقی داخل ملاک ارزشیابی موفقیت، تعداد سانس کنسرت‌های خواننده است. مثلاً می‌گویند فلانی که در یک سال ۵۰ سانس کنسرت داشته موفق است و دیگری که مثلاً ۱۰ سانس کنسرت داشته موفق نیست.
    برای من کیفیت کار بسیار مهم است. امیدوارم این روندی که می‌گویید تغییر کند اما موفقیت اقتصادی لزوماً ناشی از کیفیت نیست. من همیشه نهایت تلاشم را انجام می‌دهم تا بهترین کار را ارائه کنم. اگر زمانی توانستم تعداد کنسرت‌هایم را بیشتر کنم امیدوار می‌شوم و خدا را شکر می‌کنم. اما هنوز تجربه زیادی ندارم تا بدانم دقیقاً برای فروش بالا در کنسرت چه تصمیمی اتخاذ کنم. این نکته را هم بگویم که برای فروش بیشتر و جذب مخاطب، کیفیت را فدا نمی‌کنم.

    *یک مقدار درباره سلایق خودتان در موسیقی صحبت کنیم. تا پیش از ورود رسمی به موسیقی ایران، کارهای چه کسانی را دنبال می‌کردید؟
    در میان موزیسین‌های پاپ و کلاسیک و سنتی آثار موزیسین‌های مختلفی را دائماً دنبال می‌کردم. من همیشه کارهای خواننده‌های پاپی که شهرت کوتاهی دارند را هم گوش ‌می‌کنم. من در تمام طول زندگیم کمابیش با موسیقی‌ ادغام بودم و همواره تلاشم این بوده که کارهای خوانندگان و اساتید مختلف را دنبال کنم.

    *در موسیقی سنتی پیگیر کارهای چه کسانی هستند؟
    کارهای استاد «محمدرضا شجریان» را دنبال می‌کنم و قطعات آقای «علیرضا قربانی» را دوست دارم. طی ده سال اخیر هم با کارهای آقای سالار عقیلی آشنا شده‌ام و می‌شنوم.

    *در موسیقی پاپ چطور؟
    موسیقی پاپ ما شامل دو بخش است. یک بخش برای نسل جوان و یک بخش برای میانسال است و من هر دو مدل را گوش می‌کنم. سبک کارهای آقای علیرضا عصار برایم جذاب است. کارهای آقای محمدرضا اصفهانی سیروان خسروی و محسن یگانه را هم گوش کرده‌ام. ولی برای انتخاب یک سبک و یک خواننده خاص باید همه کارها را گوش کنید. هنوز هم باید گوش کنم تا اگر کار جدیدی می‌خواهم ارائه کنم در ادامه روند رودخانه‌ای باشد که در جامعه ایران جریان دارد.

    *البته مدل خواندن شما خیلی‌ها را یاد خوانندگان دهه هفتاد می‌اندازد که رگه‌های قوی موسیقی کلاسیک در کارهایشان وجود داشت.
    امکان ندارد آلبومی منتشر کنید که همه چیز آن جدید و براساس نوآوری باشد چون ممکن است هیچکس سراغش نرود. برای پیشرفت و موفقیت هر موسیقی باید سراغ ریشه‌ها بروید و آن ریشه‌ها را بهتر کنید. من هم نمی‌توانم کاری ارائه بدهم که از صفر تا صد جدید باشد و قصد داشتم چیزی که وجود دارد و از قبل هم بوده را زیباتر کنم. این آرزوی هر هنرمند است و گاهی با موفقیت و گاهی هم با شکست همراه  می‌شود.

    *این روزها در ایران مشغول ضبط کارهای جدید هستید؟
    یک کار تلفیقی در دست تولید دارم که در آن از سازهای ایرانی و کلاسیک استفاده شده و با صدای باریتون همراه می‌شود و امیدوارم تأثیرگذار باشد. چند پروژه دیگر را هم در دست بررسی دارم.

    * به گذشته برگردیم و اینکه شما موسیقی را چه زمانی در زادگاهتان یعنی شهر مشهد آغاز کردید؟
    در زمان کودکی کارهای اساتیدی نظیر بنان و گل نراقی و نوری را گوش می‌کردم. در خانواده ما به موسیقی اصیل اهمیت می‌دادند ولی آنطور نبود که من را هم خیلی تشویق کنند. یادگیری موسیقی را با ساز آکاردئون شروع کردم. چندین سال پس از اینکه در کشورهای مختلف بودم حدود سی سال پیش وارد نروژ شدم. پیش از اینکه به نروژ بروم به صورت گذرا سراغ موسیقی می‌رفتم اما وقتی به آن کشور رفتم به شکل جدی سراغش رفتم. کم کم موسیقی به شغل دوم من تبدیل شد و رشته تخصصی من حقوق جنایی است و سال‌ها برای بخش جرم‌شناسی کار می‌کردم.

    *ارتباط چندانی با موسیقی ندارد!
    هم ارتباط دارد و هم ارتباط ندارد. کسی که در مسائل اجتماعی کار می‌کند نیاز به حسی مثل موسیقی دارد تا تسکین پیدا کند. چون کار بسیار خشن و سختی است که اگر گریزی پیدا نکنید، روی روحیه شما تأثیر منفی می‌گذارد. من فوق لیسانس جرم شناسی دارم اما استعفا دادم و کاملاً وارد موسیقی شدم. هنوز در دانشکده تحصیل موسیقی انجام می‌دهم اما به فکر امرار معاش هم بودم.

    *تدریس را از چه زمانی شروع کردید؟
    یک موسسه خصوصی موسیقی دارم و از حدود شانزده سال پیش تدریس می‌کنم. من عضو اصلی موسسه هستم و هنرمندانی از کشورهای مختلف در این مجموعه حضور دارند.

    *شنیدم که اجراهایی در نروژ داشته‌اید.
    من نه تنها در نروژ بلکه در کّل اروپا فعالیت‌های زیادی داشته ام. مخاطب من بیشتر در بخش خصوصی بوده اند. برای کارهای فارسی در کنار آثار خودم قطعاتی از اساتید را انتخاب می‌کردم و اجراها را روی صحنه می‌بردم. هموطنان ایرانی و مخاطبان غربی لذت می‌بردند و اتفاق جالبی بود.

    *کمی هم از آینده برای ما بگویید. ممکن است روزی خسته شوید و دوباره فقط روی موسیقی خود در نروژ متمرکز شوید؟
    امیدوارم این اتفاق رخ ندهد. من همیشه می‌توانستم در خارج بمانم و کارم را انجام دهم اما با امید به ایران آمدم. حس کردم در ایران جایی برایم هست و به حمایت قوانین هم امیدوارم چون من قانونمند هستم. امیدوارم هیچ وقت آنقدر سرخورده نشوم که تصمیم به بازگشت بگیرم. کلاً آدم سرسختی هستم و آرزو دارم در هنر ایران مفید واقع شوم. باید هنرمندان و اساتید ما اتحاد خوبی داشته باشند.

    *البته این اتحاد در موسیقی پاپ ما وجود ندارد.
    متأسفانه اهالی موسیقی پاپ هیچ اتحادی ندارند ولی ما باید یک خانواده باشیم و کار درست به مردم ارائه کنیم. من در طول مدت اقامتم در ایران و دیدار با بعضی از موزیسین‌های داخلی به نکات عجیبی برخورد کردم. مثلاً در نروژ بزرگترین خواننده‌ها و اساتید به سادگی در کنار مردم زندگی می‌کنند و تردد دارند اما برایم عجیب است که چرا خوانندگان پاپ در ایران بادیگارد دارند؟ مگر قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟ مردم می‌خواهند با هنرمند عکس بگیرند و او برای مردم کار می‌کند. من با فاخرترین هنرمندان اروپا در ارتباط بوده‌ام و دیده‌ام که آنها مایحتاج بچه‌های خود را فراتر از بچه‌های دیگر تهیه نمی‌کنند. آنها می‌توانند گرانترین ماشین با دو راننده داشته باشند اما همان ماشینی را سوار می‌شوند که دیگران سوار می‌شوند. فکر می‌کنم ما نباید تحت‌الشعاع موقعیت هنری خودمان قرار بگیریم و باید ابتدا انسان بمانیم.  یا مثلاً با یک فرد که در موسیقی فعال است مشغول صحبت بودیم و کمی از ایشان تعریف کردم اما ناگهان طرز رفتار و بیانشان تغییر کرد و موقع خروج گفتم که عذر می‌خواهم بابت حرف‌های خوبی که زدم چون نباید فکر کنید که شما جایگاه خیلی بالاتری دارید. یک موزیسین داخلی یکبار به من گفت که زیاد خاکی نباش و به همه جواب نده! این برای من غم‌انگیز بود. چون شاید برایتان جالب باشد که من مخاطبی از روستایی در کردستان دارم. سوال او از من این بود که پیانو چقدر است و چند کیلو است و چطور به خانه ببرم؟ اگر او آنقدر به من افتخار داده که برای دسترسی به اینترنت مسیر زیادی را طی می‌کند و برایم پیام ارسال می‌کند، وظیفه دارم که صد برابر برای او ارزش قائل شوم. چون مردم دوست صمیمی من نیستند تفاوت دارند؟ دوست صمیمی من و هر مخاطبی که پیام می‌دهد همگی انسان هستند و تفاوتی ندارند. امیدوارم روند کنونی هنرمندان موسیقی اصلاح شود.

  • برچسب‌ها:, , , , , ,
  • نظرات درباره این مطلب