آخرین مطالب
 
  • نویسنده : admin , نوشته شده در: ۱۵ شهر۱۳۹۵
  • گروه بوم: موسیقی می‌تواند بدون کلام، خودش را تعریف کند.

    آلبوم «منظومه زمان» اثری است بی‌کلام که در فضای موسیقی سازی ایرانی ساخته و اجرا شده است. این آلبوم اثری است از گروه موسیقی «بوم» که سرپرستی و آهنگسازی آن را سپهر سراجی، دانشجوی دکتری پژوهش هنر به عهده دارد.  این آلبوم به همت اداره کل فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران تولید و منتشر شده است و یکی از معدود آلبوم هایی است که یک دانشگاه تولید آن را عهده دار بوده است. بر همین اساس و با توجه به اینکه آهنگساز و سرپرست گروه و نوازندگان نیز جز جامعه دانشگاهی به شمار می روند، می‌توان «منظومه زمان» را آلبومی دانشگاهی دانست. با توجه به ویژگی‌های آلبوم این گروه، و تغییراتی که در موسیقی ایرانی در این آلبوم دیده می‌شود، در عصر یکی از روزهای گرم تابستان، گپ و گفتی را با چهار نفر از اعضای این گروه در دفتر نواک ترتیب دادیم. سپهر سراجی و سحر یوسف زودتر از بقیه می‌رسند. سحر نوازنده قانون است. او در هنرستان تجسمی درس خوانده و بعد از نقاشی سراغ نوازندگی هنر رفته و دانشجوی دانشگاه هنر است. بعد از آنها محسن میرزایی سر می‌رسد که با ساز سنتور دانشجوی دانشگاه تهران است؛ ساکت‌تر از همه به نظر می‌آید. و دست‌آخر افشین هنرور نوازنده تنبک از راه می‌رسد. شوخی می‌کنند، می‌خندند و شاید تماشای گروهی که موسیقی سنتی کار می‌کنند و رابطه گرم و خوب با هم دارند، نه مثل آن دسته از نوازنده‌هایی که عصاقورت داده و سفت‌وسخت هستند، خیلی لذت‌بخش‌تر از چیزی است که آدم فکر می‌کند. سپهر به شوخی می‌گوید «حالا که افشین دیر آمده، باید کمتر حرف بزند. این مساله‌ای درون‌سازمانی است»!  افشین هنرور نوازنده سازهای کوبه‌ای است و در آلبوم منظومه زمان نوازندگی تنبک را به عهده داشته است. او از سال ۱۳۸۰ موسیقی را در شیراز آغاز کرده و در حال حاضر دانشجوی موسیقی (تار) است. گروه بوم، گروهی است که میانگین سنی پایینی دارد. افشین شوخی می‌کند و می‌گوید «این گروه پر از هفتادی است متاسفانه». به سحر نگاه می‌کنند که متولد ۷۴ است و به مهران و پارمیس اشاره می‌کنند. صادق متولد ۷۱ است. سپهر سراجی آهنگساز آلبوم منظومه زمان متولد هفتاد است؛ لیسانس نوازندگی و فوق آهنگسازی و هم اکنون دانشجوی دکتری دانشگاه تهران است. از سال ۷۵ موسیقی کار کرده است.

     

    گروه موسیقی‌ بوم چگونه شکل گرفت و وجه تسمیه گروه از کجا آمده است؟

    سپهر سراجی: این گروه در سال ۹۱ اولین بار با عده‌ای از دوستان تشکیل دادیم که البته بچه های گروه تغییر کردند و شرایط همکاری از جهات مختلف وجود نداشت. درواقع گروه را بعدا با افرادی جدید بازسازی کرده‌ایم. اما اسم همان بوم ماند؛ هم به معنای جغد، سرزمین و سطحی که رویش نقاشی می‌کشند. به نظرم هرکدام استعاره‌ای می‌توانند باشند: بوم به معنای سرزمین می‌تواند مربوط به این باشد که ما موسیقی یک جغرافیای فرهنگی به نام ایران را اجرا می‌کنیم. از طرفی دیگر، جغد شاید به بچه‌های هنری برمی‌گردد که بیشتر شب‌بیدارند. همچینین بوم می‌تواند سطحی باشد برای نمایش فکر، اما سطحش از جنس تصویری نیست و صوتی است.

    چهار قطعه اول آلبوم هم اسامی جالب توجهی دارند؛ شار مکان، ترانه بی‌درکجا، دور سکون و سفر آغاز. خوانش خاصی دارید؟

    سپهر سراجی: خب من شخصا دیدگاهی هستی‌شناختی دارم که این اسامی از همانجا می‌آید و ریشه‌های فلسفی و شخصی دارد. منظومه زمان مجموعه‌ای است که چهار بخش دارد: شار مکان، ترانه بی‌درکجا، دور سکون و در نهایت سفر آغاز. از آخری است که زمان آغاز می‌شود.

    به خاطر همین نگرش است که آلبوم (چهار آهنگ اول) حس سیال بودن به مخاطب می‌دهد؟

    افشین هنرور: منظورتان از سیال بودن چیست؟

    زمان به گونه‌ای نیست که ما در عالم واقعی و نظم مسلط جامعه فرض می‌کنیم. یک‌جور احساس چرخش. سیال بودن.

    سحر یوسف: متوجه منظورتان می‌شوم، من هم تقریبا همین حس را نسبت به کار داشتم. وقتی آدم قرار است به عنوان نوازنده در اثر فعالیت کند، طبعا نقاش اصلی آن اثر، آهنگساز است؛ اما نوازنده هم به نوبه خود ترجیح می‌دهد ببیند فضای کار چیست. چیزی که همیشه برای من جالب بوده، این بوده که اولا فضای آلبوم بی‌کلام است و دوم اینکه حسی به آدم می‌دهد که آدم را در عمق دیگری از تفکر خودش فرو می‌برد. این سیال بودن که شما هم به آن اشاره کردید، سیر حرکتی است که در جهان خود آدم حاکم است؛ انگار دریچه‌ای باشد که ما را به فضای دیگری ببرد و نوعی پویایی جدید داشته باشد.

    محسن میرزایی: حس قطعات برای من آنطور که شما تشریح می‌کنید، نبود؛ من صرفا قطعات را خیلی دوست داشتم؛ مخصوصا دو قطعه آخر چهار آهنگ اول؛ مثلا فضای قطعه اول، مدام عوض می‌شود و به همین دلیل با بقیه راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کردم. ایده‌های جالبی در این قطعات بود و من تاکنون تجربه چنین کاری نداشتم و اولین بار با سپهر بود که چنین تجربه‌ای ایجاد شد.

    سحر به مساله موسیقی بی‌کلام اشاره کرد. عموما در موسیقی ایرانی محوریت با خواننده است. انگار مردم عادت کردند پیغامی را در قالب شعر بگیرند و خواننده که حذف می‌شود، مردم گیج می‌شوند. انقدر این مساله پررنگ است که آهنگساز به غیر از چند مورد که خیلی مشهورند، گم می‌شود.

    سپهر سراجی: درست اشاره کردید که در موسیقی ایرانی بی‌کلام کار کردن خیلی کم است. البته منظورم تک‌نوازی و بداهه‌نوازی نیست؛ چون اساتید در این زمینه کار کرده‌اند. اما در زمینه گروه‌نوازی یا ارکسترال که اثر بی‌کلام باشد، خیلی نادر است. شاید حتی نتوانیم چهار پنج تا اثر گروه‌نوازی را نام ببریم و فقط چند مورد به ذهن آدم می‌رسند. مساله ذهن من همین است؛ در موسیقی کلاسیک، موسیقی، یعنی موسیقی محض و انگار کلام یکی از سازها است. اگر موسیقی را با نگاه موسیقی کلاسیک ببینیم، موسیقی، خودش را تعریف می‌کند و کلام مثل ارزش‌افزوده موسیقی است. مساله من موسیقی به معنای موسیقی کلاسیک بود. وقتی موسیقی بدون کلام می‌شود، برخی از ساختارهای موسیقی ایرانی جوابگو نیستند؛ چون موسیقی ایرانی ذاتا برای همراهی آواز است و ذاتا آوازمحور است؛ بنابراین وقتی موسیقی بدون آواز را در موسیقی ایرانی وارد داستان می‌کنید، نمی‌توانید همان مطالبی را اجرا کنید که برای مثال در آوازها اجرا شده. برای همین باید تغییراتی را در ماهیت موسیقی بدهید که خود موسیقی بتواند زبان داشته باشد و تکلم کند. اینجا باید نکاتی وارد مارجرا شوند که من بخشی را از موسیقی کلاسیک گرفتم و بخشی دیگر، تالیفی بوده است؛ در زمینه هارمونی و چندصدایی و غیره که بتوانند بدون آوار تکلم کنند. چون در یک اثر چهل دقیقه‌ای موسیقی که بدون آواز است، باید سروتهی داشته باشد. مگر اینکه موسیقی مقامی باشد؛ مثلا با فضاسازی، و تکنیک بالا و سوال و جواب بین دو ساز جالبش کنند. ولی در مقوله آهنگسازی این مساله امکان‌پذیر نیست و باید دستورالعمل‌ها و تجویزهای جدیدی داشته باشید. اما نکته اصلی این است که این مسائل خیلی خیلی خوددارانه استفاده شده است. ما نه ساز جدیدی آورده‌ایم و نه برعکس ساز زده‌ایم؛ این نوگرایی بسیار خوددارانه و در لایه‌های زیرین بوده است.

    پس می‌توان گفت یکی از دلایلی که موسیقی ایرانی تا این حد وابسته به خواننده است، در درجه اول محدود بودن خود موسیقی ایرانی و دیگری، فرهنگ رایج است.

    سحر یوسف: به طور کلی تجربه‌ای که در هنر ایران وجود دارد،  بیشتر وابسته به شعر و ادبیات یا کلام بوده؛ مثلا در نگارگری، شعر حضور پررنگ داشته و کمتر پیش آمده کادر شعر کوچک باشد یا شعر کمتر باشد و نگارگری پررنگ‌تر شود؛ کلا در ایران محوریت شعر و کلام بالا است. مردم عادت کردند داستان را بشنوند. من شخصا به عنوان نوازنده و دانشجوی موسیقی، وقتی به آدم‌ها می‌گویم موسیقی حرف می‌زند و کافی است گوش کنید، می‌گویند نمی‌توانند. از طرف دیگر، موسیقی در جهان انتزاعی‌ترین هنر است و باید بتواند متن خودش را بدون کلام به جایی برسد؛ اما استفاده بیش از حد از کلام، این خاصیت را از موسیقی می‌گیرد.

    محسن میرزایی: شاید این مسله هم تاثیرگذار باشد که مردم عموما در ایران و در تلویزیون، ساز را نمی‌بینند و بیشتر خواننده نشان داده می‌شود.

    افشین هنرور: کلا مردم عموما دنبال موسیقی بی‌کلام نیستند که تعمق داشته باشند و به این فکر کنند ذهنیت آهنگساز یا مساله ای که بیان می‌کند چیست.

    سحر یوسف: یعنی مخاطب خاص بوده و خاص‌تر هم می‌شود.

    افشین هنرور: حتی بعضی از موزیسین‌ها هم به جای فکر کردن، صرفا انتقاد می‌کنند. حالا این جالب است که سه قطعه آخر از نظر ریتم در دونوازی و غیره چندان هم معمول و نرمال در موسیقی سنتی نیست. چه در پیش‌درآمد و چه چهارمضراب؛ چیز معمولی نیست که عموما می‌شنوید.  چون چرخش دارد و تغییراتی که اتفاق می‌افتد در این ژانر ریتمیک خیلی کم است.

    پس در کل شما این آلبوم را تلفیقی نمی‌دانید؟ حتی با وجود اینکه ویولون سل دارد؟

    افشین هنرور: اصلا.

    سحر یوسف: هم نوازنده این نوع سازهای ایرانی که جدیدا ایجاد شده‌اند، کم است، و هم سازها استاندارد نیستند.

    سپهر سراجی: استفاده از ویولون‌سل فقط به این خاطر بوده که ما ساز بم نداریم و سازهای بمی که داریم، چندان استاندارد نیستند. شاید مساله این است که ما کمی با خودمان تعارف داریم و اصرار می‌کنیم که همه چیز ایرانی باشد. ایرانی باشد به چه قیمتی؟ ما صدای درست می‌خواهیم.

    مثلا اگر کسی از اساتید این آلبوم را گوش دهد، می‌گوید این کار به طور دقیق مثلا در چهارچوب چهارگاه است؟

    سپهر سراجی:خب برخی جاها عدول دارد.

    مشکل ایجاد نمی‌کند؟

    سپهر سراجی: واقعیتش این است که خیلی‌ها متوجه نمی‌شوند. عده دیگر که متوجه تغییرات می‌شوند می‌گویند «نمی‌دونم چرا نمی‌چسبه کار.  این نیست». ولی نمی‌دانند چرا. همه قوانین واقعا رعایت نشده ولی ما همه بچه‌های این سیستم هستیم و درست است که این آلبوم شاید تا حدی از نظر ماده موسیقی با موسیقی ایرانی جوردرنمی‌آید. ولی بر اساس همان قوانین است و خارج نیست. در عین حال تغییرات زیادی ایجاد شده است.

    فضا چقدر باز بوده برای انجام این کار و آیا از لحاظ سنتی که بر موسیقی ایرانی حاکم است،  محدودیت‌های خاصی وجود داشته است؟ ظاهرا فضای غالب در موسیقی سنتی و ایرانی. گویا چفت‌وبست‌های خیلی محدود و سفت‌وسختی دارد و اجازه داده نمی‌شود به‌راحتی از یک قالب بیرون آمد.

    سپهر سراجی:ما فعلا مخالفتی نداشته‌ایم؛ شاید به خاطر همان فضای دانشگاهی؛ مثل محیطی که هنوز صدایش درنیامده است.

    افشین هنرور: به نظر من اگر کسی آهنگساز باشد، نباید گوشش بدهکار این حرف‌ها باشد. الان سپهر به عنوان فردی که شاگرد استاد لطفی بوده و ردیف زده، جرات این ساختار شکنی را داشته؛ یعنی هیچ نقض قانونی نکرده و در عین حال ذهنیت آهنگسازی خودش را پیاده کرده است. به نظر من این مساله هیچ مشکلی ندارد و هرکسی معلومات آهنگسازی دارد، باید پیاده کند، مگر اینکه آزمون و خطاهایت را بیاوری قبل از انتشار آلبوم.

    دانشگاه تهران چطور ناشر آلبوم شما شد؟

    سپهر سراجی: آهنگسازی این آثار بین سال‌های ۹۱ تا ۹۳ انجام شده است. سال ۹۴ ضبط و در سال ۹۵ منتشر کردیم. درواقع آلبوم، محصول سال ۹۳ است. این کار در سال ۹۳ با پنج‌شش‌نفر از اعضای همین گروه آماده پخش بود و در اصفهان اجرا شد. بعد هرچند نمی‌خواستیم، ولی به علت درگیری‌های مختلف و از جمله تحصیل، انتشار آلبوم طول کشید. چندجا را برای انتشار کار در نظر داشتیم، ولی در نهایت تصمیم گرفتیم کار اول را دانشگاه تهران منتشر کند. فکر می‌کنم کار ماهیت دانشگاهی داشته است.  

    منظورتان از ماهیت دانشگاهی این مساله است که همه گروه به صورت آکادمیک دانشجوی موسیقی‌اند یا این مساله که موسیقی دستگاهی ایرانی در آکادمی پذیرفته‌شده‌تر است؟

    سپهر سراجی: یک نکته‌ وجود دارد: اینکه نوآوری در موسیقی ایرانی شعار و دغدغه همگانی شده و خیلی‌ها به‌گونه‌ای داعیه‌اش را دارند. استفاده از عنوان «دانشگاهی» برای این است که ما همین کار را انجام داده‌ایم، اما ادعایی نداریم؛ یعنی نه ساز جدیدی اختراع کرده‌ایم، نه از اسمی عجیب‌وغریب استفاده کرده‌ایم که دهن‌پرکن باشد. ولی مخاطب موسیقی ایرانی که دنبال ماده موسیقایی است، با شنیدن این کار متوجه می‌شود که موسیقی ما روتین و معمول نیست. از این نظر می‌شود گفت اثر، کاری دانشگاهی است که به دور از سامانه‌های تبلیغاتی و ویترین‌های هنری و تجاری کاری را انجام بدهید که حرف نو داشته باشد.

    با توجه به اینکه باندهای موسیقی ایرانی عموما دوام چندانی ندارند یا دچار حاشیه می‌شوند، برای ادامه کار گروهتان چه برنامه‌ای دارید؟

    سپهر سراجی: قضیه دوطرفه است. یک اینکه بچه‌ها بخواهند کار کنند و از طرفی من هم ادامه دهم. برنامه‌ریزی گروه موسیقی‌ای مثل گروه ما که فرمت دانشگاهی دارد و بچه‌ها دانشجو هستند، وابسته به بازار موسیقی نیست. بنابراین باید برایش مخاطب‌سازی شود، کار شود و کنسرت اجرا شود. ما انتظار نداریم صد میلیون آدم این کار را بشنوند؛ چون موسیقی خاصی است و شاید طرفداران محدودی دارد.

    سحر یوسف: من از این جهت که فضا را دوست داشتم، ادامه همکاری خیلی برایم جالب است؛ پیدا کردن افرادی که بومی را رقم می‌زنند که نزدیک به فضای ذهنی آدم باشد، خیلی معدود است و وقتی این اتفاق بیفتد حتما آدم ادامه می‌دهد.

    محسن میرزایی: من هم تمام سعی‌ام را می‌کنم که حضور داشته باشم.

    افشین هنرور: یک مساله دیگر هم هست؛ بازخورد این قضیه خیلی تاثیرگذار است. به نظرم ادامه دادن یک کار، وابسته به شناخت آهنگساز است. من شخصا پتانسیل سپهر را خیلی بالا می‌بینم. همکاری با سپهر برای همه ما افتخار بود.

    سپهر سراجی: البته من به این مساله فکر کردم که چندنفری را اضافه کنیم. بچه‌هایی که در گروه بودند، لطف داشتند و همکاری‌شان بسیار ارزشمند است. چون ما خیلی مشکل داشتیم برای پیدا کردن همدیگر.

    البته می‌شود به وجه بین‌المللی همین کار هم فکر کرد.

    سپهر سراجی: بعله. اما زمان می‌خواهد. کار باید اول ارائه شود و ما هم متاسفانه دسترسی به رسانه نداریم. درواقع بچه‌ها چشمداشت مالی نداشتند و کار کردند. تا زمانی که این نوع فکر کردن، مخاطب خودش را پیدا کند و بتواند عرضه شود.

    پس فعلا تهیه کننده یا اسپانسر ندارید؟

    سپهر سراجی: نه. دانشگاه برای ما مزایایی دارد، ولی خب با توجه به ماهیتش، دانشگاه ناشر کار بود و کارش پخش نیست واقعا. اگر اثری را موسسه نشر کار کند، سعی می‌کنند کار را ترویج کند و ما این را نداشتیم. درواقع خیلی محدود  بود و سازمان‌دهی نشده بود.

    با توجه به این مسائل، بازخورد آلبوم را چطور می‌بینید؟

    سپهر سراجی: به نسبت روابطی که نداریم، و ناشر دانشگاهی، خوب بوده است. آلبوم فیزیکی‌مان هنوز رونمایی نشده و احتمالا اوایل مهر، رونمایی شود.

  • برچسب‌ها:, , , ,
  • نظرات درباره این مطلب