«تکنوازی» و «بداههنوازی» همواره یکی از ارکان موسیقی ایران و دشوارترین بخش آن است و نیازمند تجربه، تبحر، دانش کافی و نیز مهارت است؛ اما در سالهای اخیر این مساله کمتر از قبل موردِ توجه قرار گرفته است؛ حالا نه دیگر مخاطب اقبالی به این مساله دارد و نه به عنوانِ دغدغهیای برای اهالی موسیقی مطرح است؛ اما دلیلِ این ماجرا چیست؟ آیا تنها شرایطِ زندگی امروزِ و تغییر سلیقهی مخاطب را میتوان دلیلِ این ماجرا دانست یا اینکه همتی عمومی وجود نداشته است برای آنکه «تکنوازی» به عنوانِ یک فرمِ اصیل، کارکردِ خود را حفظ کند؟ «افشین معصومی» از تیر ماه سالِ گذشته، پروژهی «چند شب» را برگزار میکند و همین هفتهی آینده هم «چند شب سهتار» را در روزهای ۲۶، ۲۷ و ۲۸ تیرماه سالِ جاری با حضور ۱۲ نوازنده شناختهشده سازِ سه تار در تالار رودکی تهران برگزار برگزار میکند؛ هنرمندانی چون رامین جزایری، بابک راحتی، سپیده مشکی، ارژنگ حسینی، شهاب آذین مهر، طینوش بهرامی، ارژنگ سیفی زاده، پویان بیگلر، مهدی رستمی، وصال عربزاده، فریبا هدایتی و هادی آذرپیرا و در آن مکاتب و شیوه های مختلف سه تارنوازی اجرا خواهد شد. با او و تعدادی از نوازندگانِ چند شب سهتار به گفتوگو نشستهایم:
- آقای معصومی «چند شب» چگونه و با چه نیتی شکل گرفت؟
مجموعه کنسرتهای چند شب از تیر ماه سال گذشته شروع شده و تا پایان سال ادامه خواهد داشت. این مجموعه کنسرتها در ۱۲ دوره طراحی شده بود؛ اما بعد تصمیم گرفته شد تا در ده دوره به پایان برسد و بقیهی آن در سالِ ۹۸ تکامل یافتهتر و با ایدهها و مسایل بهروزتری دنبال شود. ایدهی اولیه این کنسرتها از آن جایی شروع میشود که قرار بود با «بابک چمنآرا» در تالار رودکی، کنسرتِ پیانوی ایرانی برگزار کنیم و از هر سبک و سیاق، نوازندههایی در آن حضور داشته باشند؛ آن کنسرت البته بنا به دلایلی اجرا نشد؛ یعنی تعدادی از نوازندهها ایران نبودند و برخی هم زمانِ اجرا نداشتند؛ اما این رویدادِ شکل نیافته در ذهن من به یک سری مجموعه کنسرتها تعمیم داده شد و ایدهی «چند شب» شکل گرفت.
- آنچه اکنون روی صحنه اتفاق میافتد؛ چقدر منطبق با همان ایدهی اولیه است؟
در مرحلهی اول قرار بود یک نوازنده از نسلِ سوم و دو نوازنده از نسلِ چهارم به اجرای برنامه بپردازند؛ اما این ایدهال ذهنِ من بود که خیلی زود ترور شد؛ چون همنشینی در موسیقی ایرانی همواره یک معضل است.
- منظورتان از نسلِ سوم و چهارم کیست؟
ما در موسیقی ایران، یک نسلِ سوم و یک نسلِ چهارم داریم و میانِ این دو نسل، نوازندگانی هستند که از اساتیدِ بنامِ موسیقی هستند و میشود به نام نسلِ میانی آنان را شناخت.
- و به نظرِ شما نداشتنِ طاقتِ همنشینی بیشتر در این نسل دیده میشود؟
بله؛ برای مثال شما وقتی به گروه شهناز به سرپرستی استاد شجریان (که خداوند سلامت نگاهشان دارد) نگاه میکنید که خود از نسلِ سوم است، تمام کسانی که در آن گروه هستند، نوازندگانِ نسلِ چهارم هستند و از نسلِ میانی تنها یک نفر – آقای درخشانی- حضور دارد؛ یعنی هماناندازه که نسل سوم و چهارم با هم سازگاری دارند؛ نسلِ میانی با نسلِ چهارم ندارد و این همنشینی معمولا رخ نمیدهد.
- حالا اصلا چرا نسلِ چهارم؟
ما نسلِ چهارم را انتخاب کردم؛ چون نسلِ سوم خودش تا به حال بسیار پرکار بوده و کارهای بسیاری را تولید کرده است؛ نسلِ میانی نیز اساتیدِ بنامی هستند؛ اما نسلِ چهارم متاسفانه در زیرِ سایهی این دو نسل، بسیار کم دیده شده است.
ما اکنون در دوران بحرانِ موسیقی و دورانِ گذار از فیزیکال به دیجیتال به سر میبریم که همه چیز را دستخوش تغییر کرده است. این روزها کمتر سیدی و کتاب تولید میشود و همه چیز به سمتِ دیجیتال شدن پیش میرود و همین روی کار افراد تاثیر گذاشته است. به هر روی ما اولین دوره را در تیرماه ۹۶ با «چند شب تار» شروع کردیم و ۱۲ نوازندهی بنامِ نسلِچهارم با بیانهای متفاوت و فرمهای گوناگون در آن به اجرای برنامه پرداختند که با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و برنامه تا کنون ادامه پیدا کرده است. بههر حال بعد چند شب تار، چند شب کمانچه، عود، سنتور و چند شب دونوازی اجرا شد و «چند شب گیتار» نیز به اجرا درآمد؛ اما از آنجا که ایدههای ما رشد تکاملی پیدا کرد؛ به این نتیجه رسیدیم که فعلا پروندهی موسیقی ایرانی را بسته و بعد چند شب موسیقی نواحی و کلاسیک را برگزار کنیم. به هر حال در هفتهی آینده چند سب سهتار و ۲۲، ۲۳، ۲۴ ماه آینده نیز چند شب نی و قانون برگزار خواهد شد. بعد از آن نیز این آثار به انتشار درخواهد آمد.
- به نظر میرسد برخلافِ تصورِ عمومی، استقبالِ مخاطبان از این رویداد بسیار خوب بوده است؟
بله به گمانم برای نسلِ پنجم که موسیقی ایرانی را دوست دارند، این یک فرصتِ ایدهآل است تا طی سه شب با یک هزینهی کم نوازندگی دوازده نوازنده بنام را ببینند و سبک و سیاقِ آنها را بشناسند.
- مقیاسِ شما برای میزانِ انتخابِ نوازندهها به چه صورت است؟
من برای هر دوره، از یک تا سه نفر از نوازندگان بنامِ آن ساز کمک میگیرم و لیستی تهیه میکنیم از نوازندگان در سبک و سیاقهای مختلف و با بیانهای متفاوت با تطابق بر با تمام پارامترهایی که در ذهنمان است؛ مثلا اینکه نسل چهارمی باشد، به چه شیوهای مینوازد یا آدم مشهوری به آن ساز هست یا خیر، تعداد زیادی نوازنده در این میان وجود دارد که ما با تمام نوازندگان تماس میگیریم. برخی از آنها ممکن است خودشان مشکل داشته باشند و نتوانند یا تمایل نداشته باشند که در این کنسرتها شرکت کنند یا زمانهایمان به هم نخورد؛ گاهی موارد هم شورا به این نتیجه میرسد که آن نوازنده مناسبِ اجرا در این شبها نیست یا اینکه نفر بهتری در این سبک و سیاق وجود دارد. تعدادی نیز امکانات بیشتری میخواستند؛ برای مثال میگفتند که ما یک پارت برای اجرا میخواهیم یا اینکه باید اسممان بزرگتر باشد و مسایلی از این دست. ما چالشهای بسیاری در انتخاب داریم؛ اما این انتخابها با حساسیتهای بسیار زیاد انجام میشود.
- این شوراها برای سازهای مختلف متفاوت است؟
بله و به همین خاطر جا دارد باز هم یادآوری کنم که این اجراها، فرصتی برای تمام هنرجویانِ این سازهاست که از نزدیک تمام سبک و سیاقِ موسیقی ایرانی را ببینند. من خودم اگر هنرجو بودم، حتما این فرصت را از دست نمیدادم؛ زمانِ هنرجویی، اگر استاد علیزاده سه شب، کنسرت داشتند؛ من هر سه شب را میرفتم نه به خاطر عشق به استاد بلکه به خاطرِ تفاوتهایی که ممکن است اجرایشان در هر شب داشته باشد یا برنامهای از آقای شجریان و پیرنیاکان در تالار وحدت به صورتِ بداههنوازی و بداههخوانی اجرا داشتند که استاد شجریان، از روی کتاب برای انتخابِ شعر تفال میزدند و دیدنِ آن اجراها برای ما مثلِ یک کلاس درس بود. به هر حال اگر هم موفق به دیدنِ اجراها نشدند؛ میتوانند در آینده این فایلها را گوش دهد؛ چون ما این برنامهها را به صورت لایو ضبط میکنیم و امیدواریم تا پایان سال در پکیجهای خیلی نفیس و در خور شان موسیقی تولید و منتشر شود تا دوستانی که این کنسرتها را از دست دادهاند، اینها را از دست ندهند.
- با توجه به اینکه در حال حاضر انتشارِ سیدی هیچ توجیه اقتصادیای ندارد، این اتفاق بر چه اساسی رخ میدهد؟
اگر در نسلِ تمامِ کنسرتها و اجراهای نوازندگانِ نسلهای گذشته ضبط و هماکنون به عنوان یک کار آرشیوی و پکیج به مخاطبان ارایه داده میشد، کمکِ بسیار زیادی به ما میکرد؛ موسیقی ما از دوران قاجار از آنجا که ضبط و ثبت شده، ریشه دوانده است. حالا انتشارِ این آثار کمک میکند تا در آینده مشخص شود، نسلِ چهارم از نظر سونوریته و رپرتوار موسیقی و فرم به چه صورت مینواختهاند. این مجموعه میتواند یک منبع باشد. این برنامه یک رویداد مهم است که همه باید با هم کمک کنیم؛ من بارها گفتهام که دفتر موسیقی، دفترِ مجوزدهی است و برنامهای برای موسیقی ندارد و در این میان اهالی موسیقی خود باید به دادِ خودشان برسند. این فعالیتها برای من بعد مالی ندارد؛ اما این دغدغه را دارم تا یک جریان مویرگی کوچک در موسیقی و تکنوازی ما شکل گیرد.
این برنامهها ادامه خواهد داشت؟
حتما.
***
اما نوازندگانِ «چند شب» چه نگاهی به این رویداد دارند؛ «مهدی رستمی» – نوازنده- در این خصوص میگوید: «این برنامه، اتفاقِ خوشایندی است که در آن نوازندگان میتوانند به صورتِ آزادانه و فارغ از حواشی موجود در یک مجموعه گردِ هم آیند و نوازندگی کنند؛ بهخصوص اینکه سالنِ رودکی، همواره یک سالن معتبر بوده است.»
این نوازنده دربارهی کمشدنِ تکنوازی در موسیقی امروز میگوید: «این روزها، تمایل به گروهنوازی در موسیقی ایران بیشتر شده و تکنوازی مخاطبِ خاصِ خودش را دارد که البته در دنیا نیز وضعیت به همین شکل است؛ با این وجود در میانِ جوانان نیز تکنوازانِ بسیار برجستهای از جمله «سیامک آقایی» و بسیاری دیگر از دوستان وجود دارد؛ اما متاسفانه رسانهها اقبالِ بیشتری به موسیقیهای عامیانهتر دارند و به همین خاطر تکنوازی کمتر دیده میشود؛ ضمن آنکه همنشینی در موسیقی ایران کمتر اتفاق میافتد و به همین خاطر چهرهها نیز کمتر شکل میگیرند؛ ما این روزها «مکتب» را از دست دادهایم؛ بسیاری از بزرگان در همین محافلِ موسیقی شکل گرفتهاند و روحِ موسیقی اصیلِ ایرانی از این طریق رشد میکرده است؛ بهخصوص اینکه در حالِ حاضر شیوهی آموزش در موسیقی (حتی در دانشگاهها) هیچ ربطی به موسیقی ما ندارد.»
او قرار است در این کنسرتها، برنامهای را به صورت بداهه به اجرا درآورد.
اما «هادی آذرپیرا» هم میگوید: «توانایی نوازندگان در نسل جدید در تکنوازی کاهش پیدا نکرده است و اتفاقا از لحاظ تکنیکی با رشد نیز همراه بوده است؛ اما مطلب برای ارایه دادن کم شده است؛ یک نوازنده باید این قدرت را داشته باشد که یک تا یک ساعت و نیم کنسرتِ تکنوازی را اداره کند؛ اساتید گذشته این کار را به شکلی بسیار راحت انجام میدادهاند؛ اما از آنجا که در حالِ حاضر هر اندازه که تکنیک و سرعت در موسیقی ما رشد کرده؛ «احساس» در آن کم شده است و به همین خاطر ارایهی تکنوازی با مشکل مواجه شده است. »
او اضافه میکند که مخاطبِ کنونی هم با گذشته بسیار متفاوت شده است و جامعه به سمتی از زندگی کشیده میشود که هر چیزی به سرعت بدل به نوستالژی میشود و همین در شکلِ ارایهی موسیقی موثر است: «از آن طرف هنرمندان نیز دیگر مثلِ گذشته به سیر و سلوکِ روحی اعتقادی ندارند.»
او در این برنامه به اجرای قطعاتی در دستگاه نوا میپردازد و در آن مدگردیهایی خواهد داشت؛ اما سازش را به شیوهای که در این سالها پی گرفته است؛ ارایه میدهد.