آخرین مطالب
 
  • نویسنده : admin , نوشته شده در: ۳ مهر۱۳۹۷
  • مردی با چهره‌ای چونان صخره‌های ستبر و صیقل خورده

    چندی قبل آلبوم تصویری «پنجگاه» ساخته «علی اکبر شکارچی» -نوازنده و آهنگساز پیشکسوت موسیقی– در قالب یادواره‌ای برای ۵ استاد بزرگ موسیقی ایران منتشر شد. این اثر به یاد عطا جنگوک، داریوش صَفوَت، هابیل علی‌اُف، محمد رضا لطفی و احمد مُحسن‌پور ساخته شده است. این اثر شامل کمانچه‌نوازی و آوازهای علی‌اکبر شکارچی است. «مهدی آذرسینا» آهنگساز و نوازنده‌ی برجسته‌ی کمانچه، یادداشتی برای این اثر نوشته است که در اختیار ما قرار داده است. متن این یادداشت در ادامه می‌آید.

    «وجودی یکپارچه از احساس ، مردی با چهره‌ای چونان صخره‌های ستبر و صیقل خورده، حکایت‌گر برگذشتن از لحظه‌ها و صحنه‌ها و سال‌ها و تاریخ نغمه و موسیقی و هنر و همراهی و هم نفسی با عقابان روزگار و آنگاه مهر و دلبستگی و پاک شدن و صاف شدن و زدودن زنگارهای دل تا تبدبیل شدن به چشمه‌ای روان و پرخروش از موسیقی، پرعطوفت و گرم و مهربان می‌نوازد، می‌خواند، مویه می‌کند. نغمه‌های بی تاب و اصیلش را با آواز از دل برآمده‌ی خود همراه می‌کند، صدایی پرقدرت و رنگین (سرکوه بلند آمدعقابی ). او خود عقابی است؛ عقابی از آن گونه که پرویز خانلری در سروده‌ی «عقاب» خود آورده است: «عمر در اوج فلک برده به سر/ دم زده درنفس باد سحر/  بارها آمده شادان ز سفر/ به رهش بسته فلک طاق ظفر».

    او علی اکبرشکارچی است مردی که سازبه دست با سینه‌ای آکنده از مهر ودوستی و این بار برآمده از بغض و گریه‌ی جدایی از دوست، درصحنه‌های سخت و پراندوه می‌نوازد و مویه سر می‌دهد. شکارچی عقابی است که عقاب‌های زمانه‌اش را خوب رصد کرده و خوب می‌شناسد. آفتاب غمگین، غروب، عقاب، وداغ ازدست دادنشان بردل وجانش خانه می‌کند، بی‌آرام و بی‌قرارمی‌شود و ساز و صدا را همراه می‌کند و فرازهایی از گوشه‌های درد آلود را می‌چیند و می‌گذرد و خود را به مقام شیونی می‌رساند و مرثیه می‌خواند:
    سرکوه بلند آمدعقابی
    نه هیچش ناله‌ای نه پیچ وتابی
    نشست و سر به سنگی هشت وجان داد
    غروبی بود و غمگین آفتابی

  • برچسب‌ها:, , , , , , , , ,
  • نظرات درباره این مطلب