موسیقی یکی از هنرهایی است که در میان ایرانیان از قدیم الایم تاکنون به بهترین نحو ممکن وجود داشته است. هنرمندانی از جای جای کشورمان که با فرهنگ و سنت خود به سراغ موسیقی رفته و سبکی جدید را ایجاد نموئه اند که به موسیقی محلی همان مکان شهرت دارد.
موسیقی گیلکی، کردی، ترکی، لری و … . اما یکی از زیباترین آوازهای ایرانی، مربوط به موسیقی محلی منطقه تربت جام است. این سرزمین کوچک چنان آوازها و خنیاگرانی دارد که شنیدن آوازهایشان می تواند هر گوشی را نوازش دهد.
امروز به سراغ بررسی موسیقی محلی تربت جام رفته ایم. ابتدا به بیان و تشریح ویژگی های این نوع موسیقی می پردازیم و سپس به سراغ یکی از بزرگان این عرصه استاد مرادعلی سالاراحمدی، استاد مسلم آواز محلی خراسان رفته و مصاحبه ایشان در رابطه با موسیقی محلی تربت جام را می خوانیم. همراه ما باشید.
ویژگی های موسیقی محلی تربت جام
فرهنگ، سنت و موسیقی منطقه ی تربت جام ( به دلیل آن که آرامگاه شیخ احمد جام در این شهر است این شهر را تربت جام نامیده اند.) و منطقه هرات در افغانستان بسیار به هم نزدیک اند. با توجه به آن که هرات پایتخت تیموریان بوده و تا دوران ناصرالدین شاه قاجار این شهر جزء سرزمین ایران و خراسان محسوب می شد، این امر شگفت انگیز نیست. زبان مردم تربت جام پایین جام و هرات، هر دو فارسی دری است؛ اما گویش مردم بالاجام با فارسی دری متفاوت است. آوازهای منطقه تربت جام را می توان به دو گروه اصلی تقسیم کرد: گروهی که متر آزاد دارند و گروهی که دارای متر مشخص هستند. موسیقی سازی تربت جام با دو تار و نیز سورنا اجرا می شود، (دو سازه در منطقه تربت جام رایج نیست).
قطعه هایی که با دو تار تنها (بی آواز) اجرا می شوند، بیشتر همان آوازهای رایج در منطقه اند، که با دو تار تنها به اجرا درمی آیند، مانند: جمشیدی، هزارگی، سرحدی، الله مدد و… اما تعدادی از قطعه ها که با دوتار تنها نواخته می شوند، قطعه های مستقلی هستند که در موسیقی آوازی نمونه ای ندارند. آواز های منطقه جام که دارای متر آزاد هستند عبارتند از: جمشیدی، سرحدی، کوچه باغی، هزارگی و… (جمشیدی و هزارگی نام دو ایل در منطقه جام هستند) که در این میان آوازهای جمشیدی و سرحدی رواج و عمومیت بیشتری دارند. آواز جمشیدی براساس شعر دوبیتی است. نحوه تلفیق شعر و موسیقی در آواز جمشیدی دارای تقارن و به صورت هر بیت در یک پریود (هر یک از دو مصرع اول دوبیتی در یک جمله و هر یک از دو مصرع دوم در یک جزء ملودی) می باشد. بیت ها معمولاً به وسیله قسمت رابط دوتار از هم مجزا می شوند که معمولاً تغییری از همان پریود آوازی است. تعداد قابل توجهی از آوازهای منطقه تربت جام، گونه های مختلفی از یک نمونه اصلی (انتزاعی) هستند. این آوازها شامل جمشیدی، سرحدی، کوچه باغی و هزارگی است.
دوتار، مهمترین و رایج ترین ساز منطقه تربت جام است. یکی از سیم های این ساز وظیفه اجرای نغمه و دیگری وظیفه اجرا و اخوان را برعهده دارد. با گذشت زمان، تعداد پرده های دوتار دستخوش تغییر شده است.
دوتار در قدیم دارای چهارده پرده بوده است و بر اثر برخی مشکلات اجرایی وضع نوازندگان، روزگاری پرده های دوتار به ۹ـ ۸ پرده کاهش یافت؛ اما دوتارهای متداول امروز معمولاً دارای چهارده پرده هستند.
به دلیل آن که آرامگاه شیخ احمد جام در این شهر است این شهر را تربت جام نامیده اند.
سالار آوازهای دلانگیز جام
از معدود بازماندگان نسل اصیل خنیاگران خطه خراسان است که با تحمل سالها رنج، گنج بیبدیل موسیقی محلی تربت جام را به نسلهای پس از خود منتقل کرده است. در مهد موسیقی نواحی خراسان، تربت جام پرورش یافته اما طنین آوازش، نامش را خیلی دورتر از این مرزها برده است. استاد مرادعلی سالاراحمدی که رسم هنرمندی را از پدر به ارث برده و با این که استاد دیگری نداشته و دغدغهمندی های بسیاری در زندگی اش دارد اما شاگردان بسیاری را بدون هیچ چشم داشتی تربیت میکند و تحویل جامعه هنری کشور میدهد.به بهانه اعطای نشان درجه یک هنری به استاد مرادعلی سالاراحمدی، استاد مسلم آواز محلی خراسان به همراه علیرضا سلیمانی علی آبادی(فرزند استاد مرحوم حاج قربان سلیمانی)، در حوزه تخصصی نوازندگی دوتار خراسان و علی غلامرضایی آلمه جوقی در حوزه تخصصی دوتار خراسان، سراغی از پدر آواز و موسیقی مقامی تربت جام میگیریم در حالی که کسالت دارد و از انتشار این خبر بیاطلاع است.
موسیقی تربت جام به همه اقشار تعلق دارد
احمدی معتقد است: از بهترین موسیقیهای نواحی ایران، موسیقی تربت جام است و خوانندگان این آب و خاک نسبت به بقیه، صداهایشان خاصتر است. اندوهی از کویر به همراه این صدا به میراث رسیده که آن را متفاوت می کند.وی تاکید میکند:هر سرزمینی تلفظ و طنین موسیقایی مخصوص به خودش را دارد ولی مهم ترین ویژگی موسیقی تربت جام بهرهمندی از لهجه اصیل فارسی است که عام و خاص را با خود همراه میسازد. زیرا با حفظ ارزشها و اصالت خود، از گذشته به امروز منتقل شده و به نسبت برخی دیگر از انواع موسیقی که دستخوش تغییر و دگرگونی شدهاند، با کمترین انحراف از مسیر اصلی، جایگاه بومی خود را حفظ کرده و متعهد به ارزشهایش باقی مانده است.وی ادامه میدهد: یکی از دلایل این اتفاق، استفاده از متون و کتابهای کهن ادبی و انتقال سینه به سینه این هنر از استادان به شاگردان است. در گذشته برای آوازهای جامی هم از اشعار محلی افرادی چون دادعلی و هم از دیوان حافظ استفاده میکردند. خلاصه آن که اتکای ترانهها به متونی ارزشمند و قوی بود و هر چیزی خوانده نمی شد.وی جمشیدی، سرحدی، کوچهباغی، نوایی، ا…مدد، معراجنامه و نوروزخوانی را انواع ترانهها و سبکهای آوازخوانی محلی تربت جام می داند که احمدی از این همه، بیشتر متخصص دو مقام کوچهباغی و نوایی است. وقتی از پدر آواز موسیقی جام تفاوت این سبک و سیاقها را جویا میشویم، به سادگی و زیبایی هرچه تمامتر ما را به شنیدن چند بیت از دو مقام ا.. مدد و نوایی مهمان میکند: ا… مدد ا… مدد یا احمد جامی مدد/ از مسجد نور آمدم/ دل خسته رنجور آمدم/ با دیده ی کور آمدم … غمش در نهانخانه دل نشیند/ بنازی که لیلی به محمل نشیند/ نوایی نوایی الهی براُفتد نشان جدایی.
هر کسی جوهره هنرمند شدن ندارد
این استاد خوشخوان تربت جام با تمایز قایل شدن میان هنرمند و مشتاق آن به صراحت بیان میکند: «در طول عمرم صدها مشتاق یادگیری هنر به سراغم آمدند، اما همه کس جوهره هنرمند شدن ندارند چون هم توان و هم تلاش طولانی میطلبد». با همه این اوصاف، خاطرنشان میکند که؛ از هفت دهه عمر هنری خود به قدر یک لوح فشرده چیزی در دست ندارد و با وجود اجرای دهها برنامه در داخل و خارج و ضبط آن ها توسط گردانندگان این مجالس و محافل، متاسفانه محصولی از تلاش هنری این استاد پیش کسوت موسیقی مقامی در اختیارش نیست، در حالی که وی به سبب کهولت سن از امور هنری کناره گرفته و تکرار آن آواها و نواهای اصیل سنتی برای استاد ناممکن به نظر می رسد.وی همچنین به گوشهای از دشواریهای زندگی هنرمندانه اشاره میکند و با زبانی گلایهآمیز میگوید: این درست است که بعد از ۸۰ سال عمر برای استادی باتجربه و دنیادیده فقط ۱۵۰ هزار تومان عایدی ماهانه مقرر کنند؟! بیش از صد بار به مسئولان موسیقی اعلام کردم که این مقدار پرداختی کفاف زندگی یک نفر را هم نمی دهد چه برسد به تامین مخارج زندگی عائلهمندی با همسر و پسر معلولم. اما وقتی گوش شنوایی نیست و به قشر هنرمند رسیدگی نمیکنند، کاری از دست ما برنمیآید. اگر به خاطر پیری، کسالت جسمانیام بیشتر شود، حتی یک دفترچه درمانی ندارم که از مزایای بیمه و خدمات آن استفاده کنم.با وجود آن که مطابق مصوبات دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی، اعطای درجه یک هنری به هنرمندان و نویسندگان، همتراز با مدرک دکترا در دانشگاههای رسمی کشور است و دریافتکنندگان درجه یک هنری، از همه امتیازات مربوط به قانون مدیریت خدمات کشوری برخوردار خواهند بود، اما استاد سالار احمدی از محتوا و عواید آن اطلاعی ندارد و امیدوار است که اعطای این گونه نشانها و عناوین نمود عملی در کیفیت زندگی هنرمندان داشته باشد.در پایان همه این حرفها و درد دل ها دست به دامان امام رئوف میشود و می گوید: «بیش از یک سال است که به دلیل افتادن در بستر کسالت، قادر نیستم به مشهد سفر کنم و به پابوس آقا علیبن موسی الرضا(ع) بیایم. حسرتش به دلم مانده است. دنیا و مافیه آن خلاصه می شود در وجود پربرکت آن حضرت و دعای خیر ایشان برای همه بندگان. همیشه از خدا میخواهم که ما را به آبروی این آقای مهربان ببخشد و عزت نصیبمان کند».