نشست خبری و مراسم رونمایی از مجموعه کتاب «موغام شور» اثر فرامرز گرمرودی با همکاری «الشن منصوراف» در سالن کنفرانس فرهنگسرای نیاوران در حالی برگزار شد که کارگاه پژوهشی «مبانی تطبیقی موسیقی مقامات آذربایجان و ردیف دستگاهی ایران» از دیگر بخشهای این مراسم بود.
در ابتدای این نشست، «بابک خضرائی» -محقق موسیقی دستگاهی- گفت: «اگرچه مرزهای ایران و آذربایجان ۲۰۰ سال است که جدا شده؛ اما اشتراکات فرهنگی این دو کشور از قرنها پیش وجود داشته است. به همین دلیل مطالعه موسیقی در بخش دستگاهی و پاسخ به سئوالات در این زمینه برای ایرانیها و کسانی که در جمهوری آذربایجان هستند بدون مطالعه این دو سنت امکانپذیر نیست به همین خاطر این دو کشور نیازمند این روابط فرهنگی هستند .»
او به ثبت تار توسط کشور آذربایجان اشاره کرد و گفت: «با وجود اینکه ثبت این ساز حواشی زیادی ایجاد کرد؛ اما در ادامه ثبت کمانچه بهنام دو کشور در یونسکو نشان داد که همکاری در این زمینه دشوار نیست و ما نیازمند رفع سوتفاهمها هستیم. مسلما هیچ کشوری مانند آذربایجان با کشور ما، مشترکات فرهنگی علیالخصوص در موسیقی ندارد. مفهوم دستگاه را تنها در موسیقی ایران و موسیقی جمهوری آذربایجان میتوان دید؛ البته آنچه در ایران دستگاه نامیده میشود، در آذربایجان موغام میگویند و مثلاً درآمد در آذربایجان معادل پیشدرآمد در ایران است و آنچه در ایران درآمد گفته میشود در آذربایجان مایه میگویند؛ اما اشتراکات مفهومی زیادی وجود دارد. از بیات ترک و آذربایجانی که بگذریم، گوشههای دیگری مثل گرایلی و احتمالأ قرچه و مجسلی هم نامهای ترکی در ردیف موسیقی ایران هستند و در آذربایجان هم نامها و اصطلاحات فارسی بسیاری دیده میشود.»
خضرایی با بیانِ اینکه در بسیاری از کشورهای همجوار سنت آوازی ایران و آذربایجان به عنوان غنیترین سنتهای آوازی منطقه شناخته میشود، به این مساله اشاره کرد که این پیوندها و فرهنگ مشترک را چرا باید به خاطر مسائل قومگرایانه نادیده گرفت؟ در میان این منازعات فرهنگ است که ضربه میخورد.
او اما دربارهی کتاب «موغام شور» هم توضیحاتی داد: «در این کتاب فواصل سهربع پردهای نوشته نشده و اصطلاحا تعدیل انجام شده است؛ اما آقای گرمرودی عملاً در اجرا فواصل سه ربع پردهای را اعمال و اجرا کردهاند و دوستان آذربایجانی به شوخی میگویند که ایشان بیماری ربعپرده را در موسیقی آذربایجان رواج میدهد که در واقع این کار بازگشت به سنتهای گذشته آذربایجان است. نوشتن پارتیتور برای آنسامبل سازهای ملی در آذربایجان و انتشار جداگانه بخشهای مربوط به هرساز از امتیازات چاپ این مجموعه است. از نظر صفحهآرایی و مسائل چاپ هم کار بسیار تمیزی است. وزن موسیقایی در موسیقی ایران در ۲۰۰ یا ۳۰۰ سال گذشته عمدتا مبتنی بر وزن عروضی اشعار کلاسیک بوده است؛ ولی بیشتر سنت موسیقایی آذربایجان بر اساس اشعار فولکلوریک شکل گرفته است که وزن عروضی کلاسیک ندارند، بنابراین نظام ریتمیک آن تفاوتهایی با اوزان موسیقی ایرانی دارد.»
«دامون شش بلوکی» دیگر سخنرانِ این مراسم بود که دربارهی این اثر گفت: «این کتاب مجموعهای از تصانیف و رنگهایی است که گرمرودی درباره موغام شور نوشته و شامل یک کتاب بزرگ است که پارتیتوری از یک ارکستر و پنج کتاب در کنار آن برای تار کمانچه عود و سازهای بادی و کوبه ای آذربایجانی نوشته شده است. مقدمهی این کتاب از «ایلگار فهمی» از چهرههای برجسته آذربایجانی نوشته شده و در بخش آوانگاری هم الشن منصور اف همکاری کرده است.»
به گفتهی ششبلوکی در موسیقی آذربایجان به نام «موغام» داریم که اینجا به نام ردیف و دستگاه شناخته شده است؛ این در حالی است که در آذربایجان طی سالهای طولانی به صورت آکادمیک این مسائل در بخش آموزش و اجرا پیگیری شده است؛ اما متاسفانه یکی از معضلات موجود که میان ما و آذربایجان وجود دارد بحث تفکیکهای سیاسی است که باعث شده فاصله میان دو کشور به وجود بیاید در صورتی که این دو کشور کاملا از یک فرهنگ هستند. به هر حال طی سالها، موسیقی در آذربایجان در شیوهی اجرایی مانند مبانی تطبیقی که شاملِ تطبیق گوشهها، تطبیق دستگاهها و ریشههای مشترک و گوشههایی است که در حال حاضر در کشور ما وجود ندارد و در آذربایجان وجود دارد و همین تفاوتهایی را به وجود آورده است.»
در ادامهی این مراسم «فرامرز گرمرودی»با اشاره به کارکردهای هنر موسیقی گفت: «اگر میخواهیم دربارهی پدیدهای صحبت کنیم، باید ببینیم کارکردش در جامعه چیست؟ آن وقت حاشیهها در مورد آن کم خواهد شد؛ کارکرد هنر انسان سازی است و مرزی هم ندارد؛ هنر موسیقی با همه شاخه های هنری برابری می کند؛ زیبا سازی روح یکی از کارکردهای عمومی موسیقی است؛ اگر به موسیقی به این شکل نگاه کنیم در گوشه گوشهی این سرزمین و مناطق مختلفش، نواهایی پیدا میشود که بعدها به آنها موسیقی دستگاهی و موغامی گفته میشود.»
این آهنگساز و نویسنده کتاب «موغام شور» با اشاره به اهمیت دادن به موسیقی در کشور آذربایجان اظهار کرد: «اگر امروز موسیقی ایران یک تصنیف درست ندارد، به این خاطر است که در پس ذهنِ خوانندهی موسیقی به مباحث مادی کار و برآیند مالی فکر میکند؛ اما در کشوری مثل آذربایجان یکی از اساتید موسیقی برای نام نویسی یکی از شاگردانش طلاهای همسرش را میفروشد تا این شاگرد را به دانشگاه بفرستد؛ اما در کشور ما این گونه به موسیقی بها داده نمیشود.»
او با اشاره به این نکته موسیقی موغامات آذربایجان در دل و جان مردم رفته است، گفت: «در ایران هنرمندان پرداختن به موسیقی به شکل ساده را نمیپذیرند؛ اما انچه باعث پیشرفت موسیقی در آذربایجان شده این است که موسیقی در زندگی مردم جاری است و حتی مردم عادی هم میدانند گوشه و دستگاه چیست؛ نوازندگان مطرح این کشور در چادرها مینشینند و برای مردم اجرا میکنند و همین باعث ارتباط نزدیک مردم با موسیقی می شود.»
این هنرمند به سابقه موسیقی ایران اشاره کرد و گفت: «در گذشته ایران موسیقی اشرافی برای سلاطین قاجار بود بعدها آدم های مثل درویشخان و احمد مستوفی به شکل تودهای آن را وارد جامعه کردند؛ امروز تعداد هنرمندان موسیقی زیاد شده است؛ اما ما نیاز داریم از تجربههای دیگران در پیشرفت موسیقیمان استفاده کنیم و از آنها که جلوتر از ما هستند یاد بگیریم ما نیاز داریم غیر از صدای استاد شجریان صداهای دیگری را هم که در کنارمان هستند، گوش دهیم.»
فرامرز گرمارود ابراز امیدواری کرد: «امیدوارم هنر موسیقی بیشتر از هنرهای دیگر با توجه به تعداد علاقمندان امکانی برای رشد پیدا کند.»